Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
English
Persian
estival
ناخوشی تابستانی
Search result with all words
aestival
تابستانی ناخوشی تابستانی
Other Matches
an intercurrent disease
ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
summer
تابستانی
summers
تابستانی
estival
تابستانی
summer house
خانه تابستانی
summer schools
کلاس تابستانی
aestivation
رخوت تابستانی
summer solstic
انقلاب تابستانی
vacation camp
[American E]
پایگاه تابستانی
gazeboo
عمارت تابستانی
summer pudding
پودینگ تابستانی
daylight saving time
ساعت تابستانی
summer school
مدرسه تابستانی
summer school
کلاس تابستانی
summer schools
مدرسه تابستانی
summer solstice
انقلاب تابستانی
zucchini
کدوی تابستانی
summery
شبیه تابستان تابستانی
cocozelle
کدوی قلیانی تابستانی
kiosks
خانه تابستانی دکه
kiosk
خانه تابستانی دکه
summer draft
سطح بار امن تابستانی
summer draft
خط ارتفاع بار تابستانی کشتی
dry skiing
تمرینات تابستانی اسکی درسالن
summer bed of a river
بستر تابستانی رودخانه مسیل
gazebo
عمارت تابستانی که چشم اندازخوبی داشته باشد
pathogenetic
ناخوشی زا
invalidism
ناخوشی
morbidity
ناخوشی
indisposedness
ناخوشی
had health
ناخوشی
morbidness
ناخوشی
unhealthiness
ناخوشی
trichosis
ناخوشی مو
sickness
ناخوشی
sicknesses
ناخوشی
maladies
ناخوشی
malady
ناخوشی
disease
ناخوشی
diseases
ناخوشی
illnesses
ناخوشی
ill health
ناخوشی
illness
ناخوشی
pathognomic
نماینده ناخوشی
diagnoses
تشخیص ناخوشی
to be infected with disease
ناخوشی راواگیرکردن
impaludism
ناخوشی مردابی
morbific
تولیدکننده ناخوشی
liver trouble
ناخوشی جگر
hepatic disease
ناخوشی جگر
pathognomomical
نماینده ناخوشی
laryngopathy
ناخوشی خرخره
mal de mer
ناخوشی دریا
out break of a disease
شیوع ناخوشی
maldemer
ناخوشی دریا
microzym
میکرب ناخوشی
morbid anatomy
از لحاظ ناخوشی
myopathy
ناخوشی ماهیچه
morbific
ناخوشی اور
pathogeny
پیدایش ناخوشی
enteropathy
ناخوشی رودهای
livers
ناخوشی جگر
diseases of this nature
اینگونه ناخوشی ها
spelled
حمله ناخوشی
dermatopathy
ناخوشی پوست
spells
حمله ناخوشی
bulimy
ناخوشی گرسنگی
biliousness
ناخوشی زردابی
morbid
ویژه ناخوشی
altitude sickness
ناخوشی ارتفاع
liver
ناخوشی جگر
spell
حمله ناخوشی
diagnosis
تشخیص ناخوشی
pandemics
ناخوشی همه گیر
pestilence
ناخوشی همه جاگیر
psychopathic
وابسته به ناخوشی دماغی
attacks
اصابت یا نزول ناخوشی
attacked
اصابت یا نزول ناخوشی
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
contagions
سرایت ناخوشی واگیر
paragrahia
ناخوشی غلط نویسی
contagion
سرایت ناخوشی واگیر
diagnostic
وابسته به تشخیص ناخوشی
qualm
ناخوشی همه جاگیر
qualms
ناخوشی همه جاگیر
pandemic
ناخوشی همه گیر
cirrhosis
ناخوشی الکی جگر
psychiater
پزشک ناخوشی دماغی
pellagrous
دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
unhealthy
ناخوش ناخوشی اور
to swing the lead
خود را به ناخوشی زدن
sickleave
مرخصی بابت ناخوشی
metastasis
جابجا شدن ناخوشی
epidmic disease
ناخوشی همه جا گیر
illness faded her beauty
ناخوشی زیبایی اوراکاست
foot rot
ناخوشی پا در گاو و گوسفند
immune from disease
مصون از گرفتن ناخوشی
bunt
ناخوشی قارچی گندم
morbidly
بطور ناخوشی یا فاسد
arthropathy
ناخوشی بند یا مفصل
pathogenesis
مبحث پیدایش ناخوشی
he is liable to become sick
اماده ناخوشی است
mycotic
دچار ناخوشی قارچی
epizootic
ناخوشی همه گیرحیوانی
laryngopathy
ناخوشی خشک نای
aestivate
رخوت تابستانی داشتن تابستان را بحال رخوت گذراندن
hydropathic
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
idiopathy
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
mycetoma
یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
nephritic
درمان کننده ناخوشی گرده
pathognomic
وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
otological
وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
hydrargyia or rism
مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
to i. the germs of a disease
میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
To pretend sickness(ignorance).
تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
pathognomonic
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
foot and mouth
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
framboesia
ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
the disease threatens to sprea
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
orthopaedy
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
intercurreace
مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
prosodemic
درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
germtheory
فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
humoral pathology
علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
pellagra
یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
galvanist
متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
pebrine
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
psilosis
یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
vives
یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
pliantly polonica
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
to pretend illness
نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
helminthiasis
ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
invermination
دچاری به کرم روده ناخوشی کرم
mycosis
ناخوشی قارچی بیماری قارچی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com