English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (6 milliseconds)
English Persian
laryngopathy ناخوشی خرخره
Other Matches
an intercurrent disease ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
larynges خرخره
laryngotomy خرخره بری
larynxes حلقوم خرخره
larynx حلقوم خرخره
To be up to ones ears in debt. تا خرخره درقرض بودن
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
invalidism ناخوشی
maladies ناخوشی
malady ناخوشی
disease ناخوشی
diseases ناخوشی
illness ناخوشی
illnesses ناخوشی
had health ناخوشی
indisposedness ناخوشی
ill health ناخوشی
sicknesses ناخوشی
pathogenetic ناخوشی زا
trichosis ناخوشی مو
unhealthiness ناخوشی
morbidness ناخوشی
sickness ناخوشی
morbidity ناخوشی
estival ناخوشی تابستانی
to be infected with disease ناخوشی راواگیرکردن
mal de mer ناخوشی دریا
liver trouble ناخوشی جگر
impaludism ناخوشی مردابی
enteropathy ناخوشی رودهای
hepatic disease ناخوشی جگر
pathognomic نماینده ناخوشی
morbific ناخوشی اور
morbific تولیدکننده ناخوشی
myopathy ناخوشی ماهیچه
morbid anatomy از لحاظ ناخوشی
microzym میکرب ناخوشی
maldemer ناخوشی دریا
pathognomomical نماینده ناخوشی
out break of a disease شیوع ناخوشی
pathogeny پیدایش ناخوشی
diseases of this nature اینگونه ناخوشی ها
dermatopathy ناخوشی پوست
diagnoses تشخیص ناخوشی
altitude sickness ناخوشی ارتفاع
spell حمله ناخوشی
spelled حمله ناخوشی
spells حمله ناخوشی
livers ناخوشی جگر
liver ناخوشی جگر
morbid ویژه ناخوشی
biliousness ناخوشی زردابی
diagnosis تشخیص ناخوشی
bulimy ناخوشی گرسنگی
paragrahia ناخوشی غلط نویسی
pestilence ناخوشی همه جاگیر
unhealthy ناخوش ناخوشی اور
pathogenesis مبحث پیدایش ناخوشی
metastasis جابجا شدن ناخوشی
contagions سرایت ناخوشی واگیر
diagnostic وابسته به تشخیص ناخوشی
qualms ناخوشی همه جاگیر
morbidly بطور ناخوشی یا فاسد
cirrhosis ناخوشی الکی جگر
mycotic دچار ناخوشی قارچی
contagion سرایت ناخوشی واگیر
pandemic ناخوشی همه گیر
psychopathic وابسته به ناخوشی دماغی
laryngopathy ناخوشی خشک نای
attacks اصابت یا نزول ناخوشی
epidmic disease ناخوشی همه جا گیر
epizootic ناخوشی همه گیرحیوانی
foot rot ناخوشی پا در گاو و گوسفند
attack اصابت یا نزول ناخوشی
attacked اصابت یا نزول ناخوشی
pandemics ناخوشی همه گیر
he is liable to become sick اماده ناخوشی است
to swing the lead خود را به ناخوشی زدن
arthropathy ناخوشی بند یا مفصل
sickleave مرخصی بابت ناخوشی
pellagrous دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
immune from disease مصون از گرفتن ناخوشی
illness faded her beauty ناخوشی زیبایی اوراکاست
qualm ناخوشی همه جاگیر
psychiater پزشک ناخوشی دماغی
bunt ناخوشی قارچی گندم
pathognomic وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
otological وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
hydropathic وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
nephritic درمان کننده ناخوشی گرده
mycetoma یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
idiopathy علاقه خاص ناخوشی جداگانه
to i. the germs of a disease میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
pathognomonic وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
To pretend sickness(ignorance). تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
foot and mouth یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
hydrargyia or rism مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
framboesia ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
the disease threatens to sprea این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
intercurreace مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
prosodemic درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
germtheory فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
pellagra یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
humoral pathology علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
galvanist متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
pebrine یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
psilosis یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
vives یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
pliantly polonica یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
to pretend illness نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
helminthiasis ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
invermination دچاری به کرم روده ناخوشی کرم
mycosis ناخوشی قارچی بیماری قارچی
aestival تابستانی ناخوشی تابستانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com