Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (6 milliseconds)
English
Persian
biliousness
ناخوشی زردابی
Other Matches
cholic
زردابی
biliary
زردابی
an intercurrent disease
ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
ill health
ناخوشی
sickness
ناخوشی
sicknesses
ناخوشی
maladies
ناخوشی
malady
ناخوشی
disease
ناخوشی
illness
ناخوشی
illnesses
ناخوشی
indisposedness
ناخوشی
had health
ناخوشی
morbidity
ناخوشی
unhealthiness
ناخوشی
trichosis
ناخوشی مو
diseases
ناخوشی
pathogenetic
ناخوشی زا
morbidness
ناخوشی
invalidism
ناخوشی
enteropathy
ناخوشی رودهای
hepatic disease
ناخوشی جگر
diseases of this nature
اینگونه ناخوشی ها
liver trouble
ناخوشی جگر
impaludism
ناخوشی مردابی
estival
ناخوشی تابستانی
laryngopathy
ناخوشی خرخره
pathognomomical
نماینده ناخوشی
pathogeny
پیدایش ناخوشی
out break of a disease
شیوع ناخوشی
myopathy
ناخوشی ماهیچه
morbific
تولیدکننده ناخوشی
morbific
ناخوشی اور
morbid anatomy
از لحاظ ناخوشی
pathognomic
نماینده ناخوشی
microzym
میکرب ناخوشی
maldemer
ناخوشی دریا
mal de mer
ناخوشی دریا
to be infected with disease
ناخوشی راواگیرکردن
dermatopathy
ناخوشی پوست
altitude sickness
ناخوشی ارتفاع
livers
ناخوشی جگر
spell
حمله ناخوشی
morbid
ویژه ناخوشی
spelled
حمله ناخوشی
diagnosis
تشخیص ناخوشی
spells
حمله ناخوشی
liver
ناخوشی جگر
bulimy
ناخوشی گرسنگی
diagnoses
تشخیص ناخوشی
metastasis
جابجا شدن ناخوشی
qualm
ناخوشی همه جاگیر
qualms
ناخوشی همه جاگیر
morbidly
بطور ناخوشی یا فاسد
diagnostic
وابسته به تشخیص ناخوشی
paragrahia
ناخوشی غلط نویسی
unhealthy
ناخوش ناخوشی اور
mycotic
دچار ناخوشی قارچی
pathogenesis
مبحث پیدایش ناخوشی
contagions
سرایت ناخوشی واگیر
cirrhosis
ناخوشی الکی جگر
contagion
سرایت ناخوشی واگیر
pandemics
ناخوشی همه گیر
laryngopathy
ناخوشی خشک نای
psychopathic
وابسته به ناخوشی دماغی
epidmic disease
ناخوشی همه جا گیر
epizootic
ناخوشی همه گیرحیوانی
arthropathy
ناخوشی بند یا مفصل
foot rot
ناخوشی پا در گاو و گوسفند
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
to swing the lead
خود را به ناخوشی زدن
pandemic
ناخوشی همه گیر
bunt
ناخوشی قارچی گندم
he is liable to become sick
اماده ناخوشی است
attacked
اصابت یا نزول ناخوشی
sickleave
مرخصی بابت ناخوشی
psychiater
پزشک ناخوشی دماغی
attacks
اصابت یا نزول ناخوشی
illness faded her beauty
ناخوشی زیبایی اوراکاست
immune from disease
مصون از گرفتن ناخوشی
pellagrous
دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
pestilence
ناخوشی همه جاگیر
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
pathognomic
وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
otological
وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
nephritic
درمان کننده ناخوشی گرده
hydropathic
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
mycetoma
یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
idiopathy
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
hydrargyia or rism
مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
pathognomonic
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
to i. the germs of a disease
میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
foot and mouth
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
To pretend sickness(ignorance).
تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
orthopaedy
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
framboesia
ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
the disease threatens to sprea
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
germtheory
فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
intercurreace
مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
prosodemic
درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
humoral pathology
علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
pellagra
یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
galvanist
متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
pebrine
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
psilosis
یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
pliantly polonica
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
vives
یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
to pretend illness
نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
helminthiasis
ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
invermination
دچاری به کرم روده ناخوشی کرم
mycosis
ناخوشی قارچی بیماری قارچی
aestival
تابستانی ناخوشی تابستانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com