Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7 milliseconds)
English
Persian
impaludism
ناخوشی مردابی
Other Matches
an intercurrent disease
ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
paludine
مردابی
paludous
مردابی
paludose
مردابی
paludinal
مردابی
paludic
مردابی
paludal
مردابی
fenny
مردابی
marish
مردابی
quaggy
مردابی
impaludism
تب مردابی
queachy
مردابی
moory
مردابی
paludal fever
تب مالاریایا مردابی
bog soil
خاک مردابی
marshiness
حالت مردابی
marsh malaria
هوای مردابی
impaludism
نوبه مردابی
mangrove forest
جنگل مردابی
bog lime
اهک مردابی
maremma
زمین مردابی بد هوا در دریاکنار
will o the wisp
روشنایی مردابی فانوس شیطان
sicknesses
ناخوشی
invalidism
ناخوشی
indisposedness
ناخوشی
had health
ناخوشی
morbidity
ناخوشی
morbidness
ناخوشی
sickness
ناخوشی
maladies
ناخوشی
malady
ناخوشی
pathogenetic
ناخوشی زا
disease
ناخوشی
diseases
ناخوشی
illnesses
ناخوشی
unhealthiness
ناخوشی
trichosis
ناخوشی مو
illness
ناخوشی
ill health
ناخوشی
to be infected with disease
ناخوشی راواگیرکردن
pathognomomical
نماینده ناخوشی
pathognomic
نماینده ناخوشی
pathogeny
پیدایش ناخوشی
laryngopathy
ناخوشی خرخره
morbid anatomy
از لحاظ ناخوشی
mal de mer
ناخوشی دریا
maldemer
ناخوشی دریا
diagnoses
تشخیص ناخوشی
morbific
تولیدکننده ناخوشی
microzym
میکرب ناخوشی
out break of a disease
شیوع ناخوشی
myopathy
ناخوشی ماهیچه
morbific
ناخوشی اور
liver trouble
ناخوشی جگر
hepatic disease
ناخوشی جگر
liver
ناخوشی جگر
enteropathy
ناخوشی رودهای
diseases of this nature
اینگونه ناخوشی ها
dermatopathy
ناخوشی پوست
bulimy
ناخوشی گرسنگی
biliousness
ناخوشی زردابی
spell
حمله ناخوشی
spelled
حمله ناخوشی
spells
حمله ناخوشی
altitude sickness
ناخوشی ارتفاع
livers
ناخوشی جگر
morbid
ویژه ناخوشی
estival
ناخوشی تابستانی
diagnosis
تشخیص ناخوشی
cirrhosis
ناخوشی الکی جگر
pestilence
ناخوشی همه جاگیر
sickleave
مرخصی بابت ناخوشی
to swing the lead
خود را به ناخوشی زدن
attacked
اصابت یا نزول ناخوشی
psychopathic
وابسته به ناخوشی دماغی
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
pandemic
ناخوشی همه گیر
contagion
سرایت ناخوشی واگیر
psychiater
پزشک ناخوشی دماغی
qualms
ناخوشی همه جاگیر
pathogenesis
مبحث پیدایش ناخوشی
unhealthy
ناخوش ناخوشی اور
diagnostic
وابسته به تشخیص ناخوشی
pandemics
ناخوشی همه گیر
pellagrous
دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
attacks
اصابت یا نزول ناخوشی
contagions
سرایت ناخوشی واگیر
qualm
ناخوشی همه جاگیر
paragrahia
ناخوشی غلط نویسی
mycotic
دچار ناخوشی قارچی
immune from disease
مصون از گرفتن ناخوشی
illness faded her beauty
ناخوشی زیبایی اوراکاست
he is liable to become sick
اماده ناخوشی است
laryngopathy
ناخوشی خشک نای
epizootic
ناخوشی همه گیرحیوانی
epidmic disease
ناخوشی همه جا گیر
metastasis
جابجا شدن ناخوشی
foot rot
ناخوشی پا در گاو و گوسفند
arthropathy
ناخوشی بند یا مفصل
morbidly
بطور ناخوشی یا فاسد
bunt
ناخوشی قارچی گندم
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
nephritic
درمان کننده ناخوشی گرده
hydropathic
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
pathognomic
وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
otological
وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
mycetoma
یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
idiopathy
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
foot and mouth
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
To pretend sickness(ignorance).
تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
pathognomonic
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
to i. the germs of a disease
میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
hydrargyia or rism
مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
orthopaedy
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
the disease threatens to sprea
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
framboesia
ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
germtheory
فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
intercurreace
مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
prosodemic
درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
humoral pathology
علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
pellagra
یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
pebrine
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
galvanist
متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
psilosis
یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
vives
یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
pliantly polonica
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
to pretend illness
نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
helminthiasis
ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
invermination
دچاری به کرم روده ناخوشی کرم
mycosis
ناخوشی قارچی بیماری قارچی
aestival
تابستانی ناخوشی تابستانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com