English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (6 milliseconds)
English Persian
eros نام دارگونه عشق درافسانههای یونانی
Other Matches
grecism طرز یونانی فرهنگ یونانی
hellenism یونانی مابی اداب یونانی
momus دارگونه
aesculapian وابسته به دارگونه طب
helios دارگونه خورشید خورشیدخدا
esculapian وابسته به دارگونه طب پزشک
plutus پلوتوس دارگونه توانگری
mnemonics دارگونه حافظ ومادر خدایان شعروادب
mithra نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
hellenize یونانی کردن یونانی ماب کردن
Greek یونانی
Greeks یونانی
pythagorean یونانی
grecian یونانی
graecism فرهنگ یونانی
grecism اصطلاح یونانی
greek text متن یونانی
phihellenic یونانی دوست
greek gift هدیه یونانی
grecize یونانی وارکردن
graecism اصطلاح یونانی
poison hemlock شوکران یونانی
pyrrhonism فلسفه یونانی
key pattern زبانه یونانی
key pattern زنجیره یونانی
Greek architecture معماری یونانی
larchagaric اگاریکون یونانی
aphrodite ونوس یونانی
hellenism اصطلاح یونانی
hellene یونانی خالص
labyrinthine fret نقش یونانی
hellenization یونانی شدن
he has small greek کمی یونانی میداند
he is of greek origin اصلا یونانی است
lambdoidal حرف لام در یونانی
he is of greek origin اصلش یونانی است
mu نام حرف یونانی
planform قهرمان یونانی جنگ تروا
acephalo پیشوندیست یونانی بمعنی
greed orthodox کلیسای ارتدکس یونانی
crepidoma سکو [در ساختمان یونانی]
phi حرف ف درالفبا یونانی
grecize یونانی ماب کردن
solon سولن مقنن یونانی
zeus زاوش رئیس خدایان یونانی
hippodrome [میدان اسب دوانی یونانی]
theseus قهرمان یونانی فاتح امازون ها
tenuis علامت مکث و وقفه در یونانی
choragic [مطعلق به رهبران کر دسته یونانی]
nu سیزدهمین حرف الفبای یونانی
sapphic وابسته بشاعره یونانی "سافو"
omega اخرین حرف الفبای یونانی
mu حرف دوازدهم الفبای یونانی
lambda یازدهمین حرف الفبای یونانی
erato غزل و شعر عشقی یونانی
deltas حرف چهارم زبان یونانی
epsilon پنجمین حرف الفبای یونانی
epicurus نام فیلسوف یونانی که معتقد
ajax قهرمان یونانی جنگ تروا
gamma حرف سوم الفبای یونانی
alphas حرف اول الفبای یونانی
gammas حرف سوم الفبای یونانی
alpha حرف اول الفبای یونانی
delta حرف چهارم زبان یونانی
grecize یونانی ماب یایونانی وارشدن
beta دومین حرف الفبای یونانی
ihs مخفف کلمه یونانی عیسی
greco پیشوند بمعنی یونان و یونانی
hellenistic وابسته به کلیمیهای یونانی حرف زن
betas دومین حرف الفبای یونانی
iota حرف نهم الفبای یونانی نقطه
Deinocrates [معماری وابسته به کلیمی های یونانی]
etacism تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
greek cross صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
ulysses اولیسزقهرمان حماسه اودیسه منسوب به هومرشاعرنابینای یونانی
klepht یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
pi حرف شانزدهم الفبای یونانی عدد هشتاد
post classical در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
ionian وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
AC و نیز پسوندی است لاتینی یا یونانی معادل -ieمانند
septuagint ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
upsilon نام حرف بیستم الفبای یونانی که بدین شکل
Chrismon [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
Oedipus ادیپوس [افسانه یونانی] [پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
achromat کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
prostyle ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
tetra پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
tetr پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
u جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
achromato کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
gradus فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
logographer مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
Greek Revival [سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
Symbol font نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
odysseys قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odyssey قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
pleiades هفت دختراطلس که طبق روایات یونانی تبدیل به هفت ستاره شدند پروین
kappa حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف >کاف < فارسی وK انگلیسی است
Anatolia منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com