Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
printout
نتیجه چاپی
printouts
نتیجه چاپی
Search result with all words
printout
نسخه چاپی نتیجه نهایی
printouts
نسخه چاپی نتیجه نهایی
typeover
توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
Other Matches
It wI'll eventually pay off.
با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
to be a foregone conclusion
<idiom>
نتیجه حتمی
[نتیجه مسلم]
بودن
foregone conclusion
نتیجه حتمی نتیجه مسلم
letterpress
چاپی
typographic
چاپی
printed matter
مواد چاپی
misprints
غلط چاپی
printed wiring
سیمکشی چاپی
misprints
اشتباه چاپی
infusion of tea
دم کردن چاپی
etched circuit
مدار چاپی
editorially
بطور چاپی
hard copy
نسخه چاپی
letter press
مواد چاپی
fully formed characters
کاراکترهای چاپی
printed matter
اوراق چاپی
printed circuit
مدار چاپی
misprint
غلط چاپی
letters
حرف چاپی
printed
مواد چاپی
printed
عکس چاپی
print
مواد چاپی
print
عکس چاپی
pamphlets
رساله چاپی
pamphlet
رساله چاپی
letter
حرف چاپی
misprint
اشتباه چاپی
prints
مواد چاپی
prints
عکس چاپی
billhead
بروات چاپی
misprints
غلط چاپی کردن
misprint
غلط چاپی کردن
typal
شبیه حروف چاپی
to pull a proof
نمونه چاپی دراوردن
letterpress
وابسته بحروف چاپی
library edition
چاپی که درخودکتابخانه باشد
ampersand
علامت چاپی & به معنای "و"
printed circuit board
تخته مدار چاپی
soft copy
نسخه غیر چاپی
hard-copy output
نسخه
[خروجی]
چاپی
small print
حروف چاپی ریز
letter head
کاغذیکه نشان چاپی دارد
mother board
برد مدار چاپی اصلی
script font
فونت چاپی شبیه به دستخط
hard copy
نسخه ملموس خروجی چاپی
lebrary edition
چاپی از کتاب که در خورکتابخانه باشد
colour hard copy device
اسباب نسخه چاپی رنگی
letterhead
عنوان چاپی بالای کاغذ
letterheads
عنوان چاپی بالای کاغذ
print hand
دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
billhead
کاغذی که شبیه برات چاپی است
motherboard
تخته مدار چاپی اصلی در سیستم
face value
<idiom>
عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
margin
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
past performances
سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
rolling press
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
Proof – reading.
غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
pcb
Board Circuit Printed تخته مدار چاپی
print letters
دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
hair stroke
خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
margins
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
proofroom
اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
sic
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
galley
نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
linocut
چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
secret ballot
ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
line drawing
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawings
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
special handling
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
on screen
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
sickest
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
galley proof
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
on-screen
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
sick
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
ascender
مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
print shop
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
controllers
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
populated board
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
slip sheet
صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
controller
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
micro
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
expansion board
برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
formats
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
universal
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
format
مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
micros
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
prospectus
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses
شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
bar codes
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar code
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar graphics
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
microcomputer
تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
overstriking
توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
rat's nest
یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
back plane
یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
expansion unit
وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
ion deposition
فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند
coding
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
twelvemo
کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
duodecimo
کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
spooler
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
outcomes
نتیجه
effectless
بی نتیجه
eduction
نتیجه
whereupon
که در نتیجه ان
outgrowth
نتیجه
affect
نتیجه
outcome
نتیجه
abortive
بی نتیجه
thanks
در نتیجه
conclusions
نتیجه
ineffetual
بی نتیجه
inconsequent
بی نتیجه
inconseqential
بی نتیجه
inconsecutive
بی نتیجه
in the sequel
در نتیجه
conclusion
نتیجه
indeterminate
بی نتیجه
consequence
نتیجه
consequences
نتیجه
affects
نتیجه
educt
نتیجه
frustrated
بی نتیجه
products
نتیجه
product
نتیجه
result
نتیجه
resulted
نتیجه
rest
نتیجه
ineffectual
بی نتیجه
consequent
نتیجه
afterclap
نتیجه
rests
نتیجه
effecting
نتیجه
resultful
پر نتیجه
of no issue
بی نتیجه
thanks to.....
در نتیجه
payoff
نتیجه
decisions
نتیجه
upshot
نتیجه
harvest
نتیجه
growth
نتیجه
growths
نتیجه
harvests
نتیجه
decision
نتیجه
harvested
نتیجه
payoffs
نتیجه
outgrwth
نتیجه
ineffective
بی نتیجه
sequitur
نتیجه
inferences
نتیجه
sequent
نتیجه
sequela
نتیجه
inference
نتیجه
issueless
بی نتیجه
inconclusive
بی نتیجه
run into
<idiom>
نتیجه
effected
نتیجه
effect
نتیجه
to no purpose
بی نتیجه
resulting
نتیجه
peripheral slots
شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
cheating does not prosper
تقلب نتیجه
to drawa conclusion
نتیجه گرفتن
call by result
فراخوانی با نتیجه
by product
نتیجه فرعی
to come a mucker
به نتیجه نرسیدن
blind search
جیستجوی بی نتیجه
to come to grief
به نتیجه نرسیدن
side effect
نتیجه جانبی
resultful
نتیجه بخش
spillover effect
نتیجه جانبی
test announcement
نتیجه ازمایش
the long and the short of it
<idiom>
نتیجه کلی
secondary effect
نتیجه جانبی
put through
به نتیجه رساندن
to be dashed to the ground
به نتیجه نرسیدن
by-effect
نتیجه جانبی
adverse reaction
نتیجه جانبی
fall-out
[side effect]
نتیجه جانبی
to bring to an issve
به نتیجه رساندن
to came a howler
به نتیجه نرسیدن
byeffect
نتیجه جانبی
to pull a result
نتیجه گرفتن
negotiation outcome
نتیجه مذاکرات
negotiation result
نتیجه مذاکرات
fruitlessness
عدم نتیجه
fruitlessly
بدون نتیجه
issue
[outcome]
نتیجه
[بحثی ]
hard and fast rule
<idiom>
نتیجه ماندگار
It is absolutely useless . It is a waste of time .
بی نتیجه است
fine drawn
نتیجه ورزش
final result
نتیجه نهایی
knock one's head against the wall
<idiom>
کاربی نتیجه
hereon
در نتیجه این
subsumption
نتیجه گیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com