English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (2 milliseconds)
English Persian
salvage نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
salvaged نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
salvages نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
salvaging نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
Search result with all words
life preserver وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
life preservers وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
Other Matches
lifebuoys کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
saving نجارت دهنده
saves نجارت دادن
saved نجارت دادن
saver نجارت دهنده
save نجارت دادن
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
safety نجات
salvation نجات
liveries نجات
livery نجات
escape line خط نجات
life jacket کت نجات
liberation نجات
rescuing نجات
life vest کت نجات
rescue نجات
rescues نجات
rescued نجات
refugee relief نجات پناهندگان
redeliver از نو نجات دادن
plane guard ناو نجات
life line طناب نجات
rescue basket زنبیل نجات
resuscitation نجات غریق
plane guard ناوگارد نجات
lifeguard نجات غریق
life line بند نجات
safety belts کمربند نجات
saviour نجات دهنده
saviours نجات دهنده
savior نجات دهنده
life raft قایق نجات
life net تور نجات
life vest جلیقه نجات
salvageable قابل نجات
salvable نجات یافتنی
rescue operation عملیات نجات
safety belt کمربند نجات
safety boat قایق نجات
lifeguards نجات غریق
life float قایق نجات
deep submergence زیردریایی نجات
lifesaving نجات غریق
liferaft شناوه نجات
life buoy بویه نجات
life buoy حلقه نجات
life belt کمربند نجات
lifeguard submarine زیردریایی نجات
crash boat قایق نجات
breeches buoy بویه نجات
parachut چتر نجات
parachute چتر نجات
life jacket جلیقه نجات
parachuted چتر نجات
parachutes چتر نجات
parachuting چتر نجات
life boat کرجی نجات
deliver نجات دادن
delivers نجات دادن
survive نجات دادن
survived نجات دادن
survives نجات دادن
surviving نجات دادن
save نجات دروازه
saved نجات دروازه
saves نجات دروازه
fire escape نردبان نجات
fire escapes نردبان نجات
lifeboat قایق نجات
lifeboats قایق نجات
survivors نجات یافتگان
life boad قایق نجات
lifebelts کمربند نجات
lifebelt کمربند نجات
stole جلیقه نجات
recovers نجات دادن
recover نجات دادن
recovering نجات دادن
survival pack بسته نجات
salvation سبب نجات
survival suit لباس نجات
rescue and assistance عملیات نجات و مددکاری
life buoy حلقه نجات غریق
helicopter rescue strop کمربند نجات هلیکوپتر
helicopter rescue net تور نجات هلیکوپتر
life belt کمربند نجات غریق
life belt لاستیک نجات غریق
salvaging از خطرنابودی نجات دادن
paradrop بارریزی باچتر نجات
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
life vest لباس نجات غریق
survivors نجات یافتگان از مرگ
liferaft قایق نجات لاستیکی
fire and rescue نجات و اطفای حریق
mae west جلیقه نجات فشاری
search and rescue عملیات تجسس و نجات
lifeguard مامور نجات غریق
pararaft وسایل نجات چتربازی
pararescue team تیم تجسس و نجات
lifeguard گارد نجات دریایی
salvaged از خطرنابودی نجات دادن
lifeguards مامور نجات غریق
lifesaving نجات دهنده زندگی
lifeguards گارد نجات دریایی
lifesaver نجات دهنده زندگانی
salvage از خطرنابودی نجات دادن
lifesaving وسیله نجات غریق
salvages از خطرنابودی نجات دادن
soteriology مبحث نجات رستگاری
salvage money جایزه نجات کشتی یا محموله
save one's neck/skin <idiom> نجات خوداز خطر ومشکل
lifesaver عضودسته نجات غریق وامثال ان
unsaved محفوظ نشده نجات نیافته
lifeguards نجات غریق محافظ شخصی
salvaging اموال نجات یافته از خطر
salvages اموال نجات یافته از خطر
lifeguard نجات غریق محافظ شخصی
salvage اموال نجات یافته از خطر
lifeline طناب یارسن نجات غواص
salvaged اموال نجات یافته از خطر
lifelines طناب یارسن نجات غواص
redeemers رهایی بخش نجات دهنده
saves نجات دادن پس انداز کردن
save نجات دادن پس انداز کردن
helicopter double rescue harness کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
fire and rescue عملیات نجات و اطفای حریق
life line طناب وصل به حلقه نجات
redeemer رهایی بخش نجات دهنده
saved نجات دادن پس انداز کردن
survive ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
ski patrolman عضو گروه نجات در پیست اسکی
make a run for it <idiom> برای نجات جان فرار کردن
salvor نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
surviving ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survives ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
to rescue people from the water مردم را [از غرق شدن ] در آب نجات دادن
to rescue somebody from drowning کسی را از غرق شدن نجات دادن
survived ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
escape فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaping فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escapes فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaped فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
andromeda از دست غولی نجات یافت وزن او شد
deep submergence زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
life jacket سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
jettisoning به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
para bomb بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
reclaimed نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
salvaged نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
reclaiming نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaims نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
salvage نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
jettison به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvages نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
reclaim نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
ski patrol گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
salvaging نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
jettisons به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoned به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
anchor line extension kits جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
escape line مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
vent سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
particularism اعتقادباینکه نجات فقط برای برگزیدگان میسر است
vented سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
roll forward تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
aviation life support equipment وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
salvaged نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
evangelical پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelic پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
survivals باززیستی نجات از مرگ روش جان بدربردن از خطر مرگ
survival باززیستی نجات از مرگ روش جان بدربردن از خطر مرگ
risers انشعابات عمومی چتر نجات ستونها یا طنابهای عمودی ناو طنابهای شانهای چترنجات
kick save نجات دروازه با پای دروازه بان
life jacket لباس نجات لباس چوب پنبهای
tie بند پارچهای جلیقه نجات بند
ties بند پارچهای جلیقه نجات بند
escape hatch دهلیز فرار دهلیز نجات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com