Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
gut serena
نزول اب سیاه تام
Other Matches
basalt
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
sables
رنگ سیاه لباس سیاه
sable
رنگ سیاه لباس سیاه
bold face
طرح سیاه حرف سیاه
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
ethiops
سیاب سیاه جیوه سیاه
smutted whcat
گندم سیاه یا زنگ سیاه
descents
نزول
degression
نزول
discounted
نزول
discounting
نزول
devolution
نزول
falloff
نزول
onfall
نزول
apyrexy
نزول تب
katabasis
نزول
discounts
نزول
descension
نزول
downturn
نزول
descent
نزول
downturns
نزول
discount
نزول
comedown
نزول کردن
money lender
نزول خوار
decrease
نزول کردن
decreases
نزول کردن
decreased
نزول کردن
descend
نزول کردن
desceht
نزول سرازیری
descends
نزول کردن
discount rate
نرخ نزول
descendible
قابل نزول
fall
هبوط نزول
causes of revelation
اسباب نزول
cause of revelation
شان نزول
discounting
برات را نزول کردن
discounts
برات را نزول کردن
nosedive
نزول شدید یا ناگهانی
nosedive
نزول شدید کردن
freezing point depression
نزول نقطه انجماد
attacked
اصابت یا نزول ناخوشی
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
nosediving
نزول شدید کردن
discounted
برات را نزول کردن
discount
برات را نزول کردن
nosediving
نزول شدید یا ناگهانی
nosedives
نزول شدید کردن
nosedives
نزول شدید یا ناگهانی
nosedived
نزول شدید کردن
nosedived
نزول شدید یا ناگهانی
attacks
اصابت یا نزول ناخوشی
discount rate
نرخ ثابت نزول بانکی
undulation
صعودو نزول ترقی و تنزل
sink
نزول کردن غرق شدن
sinks
نزول کردن غرق شدن
avalanche
نزول ناگهانی و عظیم هر چیزی
avalanches
نزول ناگهانی و عظیم هر چیزی
autumns
برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
whitmonday
روز بعد از عید نزول روح القدس بر رسولان عیسی
autumn
برگ ریزان زمان رسیدن و نزول چیزی دوران کمال
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
sooty
سیاه
bogs
سیاه اب
marsh
سیاه اب
marshes
سیاه اب
jetties
سیاه
jetty
سیاه
Negro
سیاه
Negroes
سیاه
jet-black
سیاه سیاه
glaucoma
اب سیاه
night black
سیاه
quagmire
سیاه اب
bog
سیاه اب
quagmires
سیاه اب
swamp
سیاه اب
swamped
سیاه اب
swamping
سیاه اب
swamps
سیاه اب
mossy
سیاه اب
dogwood
سیاه ال
ebon
سیاه
black
سیاه
pitch dark
سیاه
blacked
سیاه
grimy
سیاه
blacker
سیاه
blackest
سیاه
sad coloured
سیاه
blacks
سیاه
pitchy
سیاه
black eyed
سیاه چشم
black light
نور سیاه
aniline black
سیاه انیلینی
black list
لیست سیاه
begrime
سیاه کردن
colly
سیاه کردن
biotite
میکای سیاه
bitumen macadam
ماکادام سیاه
blach hulled
سیاه پوست
black gang
غلام سیاه
saracen corn
گندم سیاه
achromatic
سیاه و سفید
livers
جگر سیاه
black letter
حرف سیاه
black level
تراز سیاه
black liqour
شربت سیاه
black lead
سرب سیاه
charbon
سیاه زخم
chiaroscurist
سیاه قلمکار
caraway
زیره سیاه
liver
جگر سیاه
black list
فهرست سیاه
black sheet
ورق سیاه
boldface
حروف سیاه
blackcock
باقرقره سیاه نر
blackcap
کاکل سیاه
black short
شکستگی سیاه
black book
کتاب سیاه
black cap
کلاه سیاه
hohlraum
جسم سیاه
blackbody
جسم سیاه
black brittleness
شکستگی سیاه
blackamoor
سیاه زنگی
black shortness
ترک سیاه
black wash
رنگ سیاه
black body
جسم سیاه
bone black
عاج سیاه
black anneal
سیاه گداختن
french wheat
گندم سیاه
black diamond
الماس سیاه
black load
سرب سیاه
buck wheat
گندم سیاه
black ash
خاکستر سیاه
black powder
باروت سیاه
black bile
صفرای سیاه
black finish
پوشش سیاه
black propaganda
تبلیغات سیاه
black brittleness
ترک سیاه
plumbaginous
مانندسرب سیاه
substantia nigra
جسم سیاه
sycamine
توت سیاه
tamarack
سیاه کاج
the black race
نژاد سیاه
the black sea
دریای سیاه
to black out
سیاه کردن
to wear willow
سیاه پوشیدن
viper's grass
سفورجنه سیاه
wash drawing
ابرنگ سیاه
sealing coat
روکاری سیاه
scoter
مرغابی سیاه
plumbago
سرب سیاه
red cent
پول سیاه
robed in bleck
سیاه پوش
robed in bleck
سیاه پوشیده
sabled
سیاه پوش
sadly dressed
سیاه پوش
schorl
کهربای سیاه
water proofed mortar
اهک سیاه
black and white
سیاه و سفید
shame on you!
<idiom>
رویتان سیاه
black wool
پشم سیاه
bottle-dungeon
سیاه چال
donjon
سیاه چال
black coffee
قهوه سیاه
black eye
چشم سیاه
black eyes
چشم سیاه
jet-black
سیاه شبقی
pissed
سیاه مست
sozzled
سیاه مست
stoned
سیاه مست
zonked
سیاه مست
I was put to shame. I was shame-stricken.
رو سیاه شدم
Congo
یکجورچای سیاه
fuel oil
نفت سیاه
heathbird
باقرقره سیاه
humus
سیاه خاک
in mourning
سیاه پوش
in mourning
کثیف سیاه
iron mould
سیاه کردن
kibitka
سیاه چادرنمدی
lampblack
سیاه یکدست
mammy
دده سیاه
ethiops
مهجون سیاه
ethiopian
سیاه پوست
crowberry
سنگروی سیاه
d.'s cow
سوسک سیاه
dark coloured
سیاه رنگ
darky
سیاه زنگی
quercitron
بلوط سیاه
doit
پول سیاه
dunggeon
سیاه چال
eriochrome black
سیاه اریوکروم
ethiope
سیاه پوست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com