Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (3 milliseconds)
English
Persian
asterisk
نشان ستاره
asterisks
نشان ستاره
asterism
نشان ستاره
Search result with all words
star
نشان ستاره اختر
starred
نشان ستاره اختر
stars
نشان ستاره اختر
asterisk
با ستاره نشان کردن
asterisks
با ستاره نشان کردن
campaign star
نشان جنگی ستاره
silver star
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
star spangled
ستاره نشان
Other Matches
binary star
ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
double star
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
Lesghi star
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
dog star
ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planets
ستاره سیار ستاره بخت
planet
ستاره سیار ستاره بخت
concentrator
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
stelliform
ستاره وار ستاره وش
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
marking
نشان دار سازی نشان
markings
نشان دار سازی نشان
poniter
نشان دهنده نشان گیرنده
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
supervisory
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
asterisk
ستاره
stellar
پر ستاره
starred
ستاره
star
ستاره
aster
ستاره
stars
ستاره
starless
بی ستاره
asterisks
ستاره
marks
نشان کردن نشان
mark
نشان کردن نشان
astral
شبیه ستاره
pulsating star
ستاره تپنده
proto star
پیش ستاره
rolling stone
<idiom>
ستاره سهیل
Pole Star
ستاره قطبی
polestar
ستاره قطبی
neutron star
ستاره نوترونی
north star
ستاره قطبی
vesper
ستاره غروب
north star
ستاره شمالی
nova
فانی ستاره
loadstar
ستاره قطبی
shooting star
ستاره ثاقب
planetesimal
کوچک ستاره
pluto
ستاره پلوتو
polaris
ستاره جدی
polaris
ستاره قطبی
y winding
اتصال ستاره
pip
ستاره سردوش
star connection
اتصال ستاره
farsi be engilisi
ارایشگاه ستاره
stelliform
بشکل ستاره
stellate
ستاره مانند
starlike
ستاره مانند
starlet
ستاره کوره
starlet
ستاره کوچک
star bit
بیت ستاره
star washer
واشر ستاره ای
y voltage
ولتاژ ستاره
star voltage
ولتاژ ستاره
shooting stars
ستاره ثاقب
star spangled
مزین به ستاره
astronmer
ستاره شناس
supergaint
ستاره ابرغول
pipped
ستاره سردوش
pipping
ستاره سردوش
pips
ستاره سردوش
y network
شبکه ستاره
y connection
اتصال ستاره
Jove
ستاره مشتری
uranus
ستاره اورانوس
goat
ستاره جدی
sabaism
ستاره پرستی
goats
ستاره جدی
astrologer
ستاره شناس
astrologers
ستاره شناس
sea nettle
ستاره دریای
star finder
ستاره یاب
neptune
ستاره نپتون
astronomers
ستاره شناس
asteroidal
مانند ستاره
daystar
ستاره بامداد
dwarf star
ستاره کوتوله
evening star
ستاره شامگاهی
finger fish
ستاره دریایی
an infinitude of stars
تعدادنامحدودی ستاره
fixed star
ستاره ثابت
gaint star
ستاره غول
day star
ستاره بامداد
d. star
ستاره جفتی
asteroids
شبیه ستاره
asteroid
شبیه ستاره
starfish
ستاره دریایی
asterial
ستاره شکل
mars
ستاره مریخ
companion
ستاره ندیم
hexagram
ستاره شش وجهی
comets
ستاره گیسودار
sea pad
ستاره دریایی
georgium sidus
ستاره جرج
lodestar
ستاره قطبی
loadstar
ستاره راهنما
morning star
ستاره بامدادی
morning star
ستاره صبح
lodestar
ستاره راهنما
lodestaror load
ستاره قطبی
comet
ستاره گیسودار
lucifer
ستاره بامدادی
lunette
ستاره صغیر
medusa
ستاره دریایی
astronavigation
ستاره نوردی
stellar
ستاره وار
astronomer
ستاره شناس
camelopard
ستاره زرافه
cameleopardalis
ستاره زرافه
moring star
ستاره بامداد
hesper
ستاره مغرب
hesperus
ستاره شام
multiple star
ستاره چندگانه
stellar
شبیه ستاره
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
asteroids
ستاره مانند ستارهای
blazing star
ستاره دنباله دار
bronze star medal
مدال ستاره برنز
star crossed
دارای ستاره نحس
asterism
هر چیزی شبیه ستاره
star delta switch
کلید ستاره مثلث
receptor
ستاره مساعد گیرنده
caster
ستاره اول دو پیکر
shiner
ستاره کلاه ابریشمی
pulsating star
ستاره ضربان دار
giant star
ستاره بزرگ و درخشان
twinkling
چشمک زدن ستاره
all-star
تیم تمام ستاره
he can read the sky
ستاره شناس است
all star
تیم تمام ستاره
pentalpha
ستاره پنج پره
medusoid
مانند ستاره دریایی
syzygy
استقرارسه ستاره در خط مستقیم
Dingbat
نوشتاری که حاوی ستاره
receptors
ستاره مساعد گیرنده
asteroid
ستاره مانند ستارهای
astreated
تزئین شده با ستاره ها
regulus
ستاره قلب الاسد
stardom
ستاره شدن سینماوغیره
azimuth
ازیموت ستاره السمت
pentagram
ستاره پنج راس
moring star
ستاره صبح ناهید
casters
ستاره اول دو پیکر
comet
ستاره دنباله دار
castor
ستاره اول دو پیکر
castors
ستاره اول دو پیکر
starlight
وابسته بنور ستاره
comets
ستاره دنباله دار
starfinder
دستگاه ستاره یاب
venus
زن زیبا ستاره زهره
star globe
ستاره یاب کروی
stellify
بشکل ستاره دراوردن
lucky star
<idiom>
ستاره بخت واقبال
stellify
بشکل ستاره درامدن
trigon
اجتماع سه ستاره باهم
trigon
سه حالتی ستاره سه تایی
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
supergaint
ستاره فوق غول
stellular
شبیه ستاره کوچک
star of bethlehem
ستاره بیت اللحم
starred
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
the track of a comet
مسیر ستاره دنباله دار
stargazer
کسیکه به ستاره ها خیره شده
cometography
شرح ستاره دنباله دار
sirius
ستاره کاروان کش درکلب اکبر
astronomy
علم نجوم ستاره شناسی
star
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
ace
ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
stars
ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
astrology
طالع بینی ستاره شناسی
aces
ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
planetarium
سیاره نما ستاره دیدگاه
planetariums
سیاره نما ستاره دیدگاه
star turn
ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
pole position
آغازگاه
[ستاره شناسی]
[ارتش]
asteriated
دارای اشعهء ستاره مانند
solstitium
[نقطه]
انقلاب
[ستاره شناسی]
starlit
روشن شده از نور ستاره
astrological
منسوب به علم ستاره شناسی
hydromedusa
نجم البحر یا ستاره دریایی
He has not a single star in all the seven skies.
<proverb>
یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
Crater
پیاله
[صورت فلکی]
[ستاره شناسی]
pentacle
طلسمی بشکل ستاره پنج راس
planetoid
اجرام ستاره مانند سیارهای شکل
copernician
وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
asteroid
نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
see stars
<idiom>
براثر ضربه به سر ستاره دور سر دیدن
Cup
پیاله
[صورت فلکی]
[ستاره شناسی]
asteroids
نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
uranology
مبحث اجرام سماوی و سیارات ستاره شناسی
infortune
ستاره نحس بهرام یا کیوان وگاهی تیر
cars
اطاق راه اهن هفت ستاره دب اکبر
car
اطاق راه اهن هفت ستاره دب اکبر
cama
توده ابرمانندی که هسته ستاره دنباله داررافراگرفته است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com