English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
peak sales نقطه اوج فروش
Search result with all words
at the point of sale در نقطه فروش
Other Matches
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
woollen draper پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
on licence پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sale maximization به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
furriers خز فروش پوست فروش
furrier خز فروش پوست فروش
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
point to point network شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
pointillism نقاشی نقطه نقطه
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
oligopoly انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
speckle نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot طرح نقطه نقطه خال خال
sale فروش
sells فروش
retailer تک فروش
offtake فروش
sell فروش
marketing فروش
sales فروش
turnover کل فروش
turnover فروش
taverner می فروش
vendition فروش
selling فروش
iceman یخ فروش
sale quota سهمیه فروش
monopoly انحصار فروش
druggist دوا فروش
sales area حیطه فروش
tripeman سیرابی فروش
sale tax مالیات بر فروش
wholeseller عمده فروش
whole saler عمده فروش
sales analysis تحلیل فروش
pos قط ه فروش الکترونیکی
vendition اعلان فروش
sales accounting حسابداری فروش
sales agent نماینده فروش
monopolies انحصار فروش
newsmen روزنامه فروش
sale on a large scale فروش زیاد
greengrocer میوه فروش
greengrocer سبزی فروش
sale manager مدیر فروش
sale department قسمت فروش
sale department بخش فروش
consignment امانت فروش
consignments امانت فروش
sale commission کارمزد فروش
fishwives زن ماهی فروش
fishwife زن ماهی فروش
sale price قیمت فروش
wood pavement چوب فروش
sale or return فروش یااعاده
newsman روزنامه فروش
BS صورت فروش
sale or return فروش یا عودت
hatter کلاه فروش
greengrocers میوه فروش
greengrocers سبزی فروش
sales area بازار فروش
sells به فروش رفتن
salt seller نمک فروش
salesroom محل فروش
sell فروش ومعامله
sales tax مالیات بر فروش
sales tax مالیات فروش
sales represntative نمایندگی فروش
sales representative نماینده فروش
scholasticate علم فروش
sell به فروش رفتن
selling فروش ومعامله
huckster دست فروش
hucksters دست فروش
selling price قیمت فروش
selling monopoly انحصار فروش
selling به فروش رفتن
selling costs هزینههای فروش
fripper کهنه فروش
sells فروش ومعامله
milkmaid شیرو فروش زن
shopping center مرکز فروش
milkmaids شیرو فروش زن
sellable قابل فروش
traitor to one's country وطن فروش
sales for the account فروش نسیه
sales figure ارقام فروش
sales department بخش فروش
sales department قسمت فروش
sales contract قرارداد فروش
druggists دوا فروش
tippler نوشابه فروش
sales manager مدیر فروش
sales promotion تبلیغ فروش
skinner پوست فروش
slave merchant برده فروش
slaver برده فروش
slopworker دوخته فروش
soda jerk لیموناد فروش
spot sale فروش نقد
duffers دست فروش
duffer دست فروش
sales check صورت فروش
meatman گوشت فروش
credit sale فروش قسطی
credit sale فروش غیرنقدی
credit system فروش اعتباری
crier دست فروش
lumberer الوار فروش
lumberer تیر فروش
linen draper کتان فروش
cutler کارد فروش
d. in second hand goods دست فروش
credit sale فروش نسیه
lumberman تیر فروش
costermonger میوه فروش
mealmen ارد فروش
mealman ارد فروش
mass market product محصول پر فروش
contract of sale قرارداد فروش
contract of sales قرارداد فروش
corn chandler گندم فروش
corn chandler غله فروش
corn d. غله فروش
cornfactor غله فروش
lumberman الوار فروش
coster سبزی فروش
killcalf گوشت فروش
dead market بازار کم فروش
forward sales پیش فروش
excise taxes مالیات بر فروش
forward sales فروش سلف
forward sale پیش فروش
forced sale فروش اجباری
forced sale فروش قانونی
fellmonger پوست فروش
fellmonger پوستین فروش
fleshmonger گوشت فروش
flesher گوشت فروش
euphuist فصاحت فروش
fruiterer میوه فروش
haught جاه فروش
jeweler گوهر فروش
iron monger اهن فروش
deed of sale سند فروش
direct selling فروش مستقیم
hucksterer خرده فروش
hosier جوراب فروش
drover گله فروش
drysalter کالباس فروش
duffre دست فروش
herborist گیاه فروش
herbist گیاه فروش
fish fag زن ماهی فروش
hard sell فروش ماهرانه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com