Total search result: 177 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
to front a house with marble |
نمای خانهای رابامرمرساختن |
|
|
Other Matches |
|
azimuth circle |
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی |
polythalmous |
چند خانهای |
own a house |
خانهای دارم |
close up view |
نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت |
to inhabit a house |
در خانهای ساکن شدن |
to have the run of a house |
اختیار خانهای را داشتن |
own a house |
دارای خانهای هستم |
departmental intelligence |
اطلاعات وزارت خانهای |
to let a house |
خانهای را اجاره دادن |
estaminet |
قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست |
kheda |
کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند |
land |
سطح داخلی لوله بین خانهای تفنگ |
alias |
وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود |
burglars |
کسی که در شب به قصدارتکاب جرمی وارد خانهای شود |
burglar |
کسی که در شب به قصدارتکاب جرمی وارد خانهای شود |
aliases |
وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود |
moonlight fliting |
گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره |
frame house |
خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی |
anchor cell |
خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند |
cell |
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود |
palafitte |
خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند |
semi-detached |
درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد |
semi detached |
درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد |
cells |
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود |
burglarious |
مرتکب یا وابسته به عمل واردشدن به خانهای درشب بقصد ارتکاب جرم |
fanades |
نمای سر در |
facades |
نمای سر در |
facade |
نمای سر در |
full view |
نمای تمام رخ |
full view |
نمای روبرو |
front view |
نمای جلو |
front view |
نمای جلویی |
fore front |
نمای اصلی |
chimneypiece |
نمای بخاری |
close up view |
نمای کلوزاپ |
outside view |
نمای خارجی |
display image |
نمای تصویر |
downstream face |
نمای پایاب |
east elevation |
نمای غربی |
end gable |
نمای جانبی |
front |
نمای ساختمان |
city view |
نمای شهر |
inclined face of dam |
نمای مایل سد |
incrustation |
نمای مرمر |
facade |
نمای خارجی |
waterproofing upstream face |
پوشش نمای سر اب |
upstream face |
نمای سراب |
side view |
نمای پهلویی |
side view |
نمای جنبی |
theoretical mode |
نمای نظری |
two tower facade |
نمای دو برجی |
side view |
نمای جانبی |
sectional view |
نمای برشی |
incrustment |
نمای مرمر |
linear perspective |
نمای خطی |
partial view |
نمای جزیی |
moment index |
نمای گشتاور |
plan view |
نمای بالا |
rear sight |
نمای پشت |
top view |
نمای فوقانی |
frontispieces |
نمای سردر |
fronting |
نمای جلو |
fronting |
نمای ساختمان |
alternating perspective |
نمای متناوب |
aerial perspective |
نمای هوایی |
face |
نمای خارجی |
frontage |
نمای ساختمان |
landscape |
نمای زمین |
facades |
نمای خارجی |
frontispiece |
نمای سردر |
frontages |
نمای ساختمان |
landscaped |
نمای زمین |
facade |
نمای خارجی |
mantlepieces |
نمای بخاری |
mantelpieces |
نمای بخاری |
mantelpiece |
نمای بخاری |
front |
نمای ساختمان |
contour |
نمای کرانی |
landscapes |
نمای زمین |
brick facing |
نمای اجری |
outline |
نمای کلی |
faces |
نمای خارجی |
outlined |
نمای کلی |
outlines |
نمای کلی |
outlining |
نمای کلی |
landscaping |
نمای زمین |
fanades |
نمای خارجی |
front |
نمای جلو |
auxiliary view |
نمای کمکی |
tableau |
دور نمای نقاشی |
planisphere |
جهان نمای مسطح |
reversible perspective |
نمای بازگشت پذیر |
sea fiont |
نمای دریایی شهر |
sea front |
نمای دریایی شهر |
shadow tuning indicator |
میزان نمای سایهای |
program flowchart |
روند نمای برنامه |
tableaux |
دور نمای نقاشی |
face |
[نمای خارج ساختمان] |
waviness |
موج نمای جعد |
shop front |
ازاره نمای بنا |
shop fronts |
ازاره نمای بنا |
taximeter |
مسافت نمای تاکسی |
strict profile view |
نمای نیمرخ کامل |
storm card |
طوفان نمای دریایی |
inclined face of dam |
نمای شیبدار بند |
episcotister |
محرک نمای دیداری |
angular perspective |
نمای زاویه دار |
air speed indicator |
سرعت نمای هواپیما |
accelerometer |
سرعت نمای هواپیما |
vegetation |
نشو و نمای نباتی |
magnetic compass |
قطب نمای مغناطیسی |
georama |
جهان نمای پوک |
induction compass |
قطب نمای القائی |
gyro compass |
قطب نمای نجومی |
astro compass |
قطب نمای نجومی |
astro compass |
قطب نمای ژیروسکوپی |
marble facing |
نمای سنگ مرمری |
back facade |
نمای پشت ساختمان |
deviascope |
قطب نمای کشتی |
gyro compass |
قطب نمای ژیروسکوپی |
tableaus |
دور نمای نقاشی |
display foreground |
پیش نمای تصویر |
briggs meyers type indicator |
سنخ نمای بریگز- مایر |
per standard compass |
برحسب قطب نمای استاندارد |
cathode ray oscilloscope |
نوسان نمای اشعه کاتدی |
speed light |
چراغ سرعت نمای دریایی |
coverage diagram |
نمای منطقه زیر پوشش |
cello phane |
کاغذ شیشه نمای سلولزی |
direction board |
پلاتینگ بردسمت نمای دیدبان |
aperiodic compass |
قطب نمای چفت شونده |
compass azimuth |
گرای قطب نمای کشتی |
speed cones |
مخروق سرعت نمای ناو |
planisphere |
جهان نمای سطح نما |
magnetic indicator |
سمت نمای مغناطیسی هواپیما |
lensatic |
قطب نمای عدسی دار |
myers briggs type indicator |
سنخ نمای مایرز- بریگز |
characteristically |
مقدار نمای یک عدد اعشاری |
sinusoidal projection |
نقشه جهان نمای مسطح |
characteristic |
مقدار نمای یک عدد اعشاری |
prismatic |
قطب نمای اینه دار |
detail view |
نمای فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد |
prehominid |
پستانداران معدوم انسان نمای اولیه |
aperiodic magnetic compass |
قطب نمای مغناطیسی بدون نوسان |
prehominidae |
پستانداران معدوم انسان نمای اولیه |
aperiodic compass |
قطب نمای با عقربه چفت شونده |
spectroheliogram |
تصویر یک رنگ طیف نمای خورشید |
scaramouch |
عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی |
scaramouche |
عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی |
lichgate |
طاق نمای مشرف بحیاط کلیسا |
gyro magnetic compass |
قطب نمای ژیروسکوپی ناوژیروسکوپ مغناطیسی |
spectroheliograph |
تصویریک رنگ طیف نمای خورشید |
spider |
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما |
overmantel |
ارایش طاقچه دار در روی نمای بخاری |
wind tie |
پرده بادنمای فرودگاه سمت نمای باد |
gyrograph |
نمودارهای تصحیحات قطب نمای مغناطیسی ناو |
spiders |
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما |
moquette |
پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی |
characteristically |
مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است |
femur |
[نمای صاف افقی که میان آن حجاری شده باشد.] |
mercator projection |
نقشه برجسته نمای دارای نصف النهارات متوازی |
characteristic |
مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است |
formulas |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
formula |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
formulae |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
Galilee |
[هشتی ورودی کلیسا بین نمای داخلی و خارجی رواق] [معماری] |
gyrolog |
دفترچه ضرایب ژیروسکوپی یاجدول تصحیح قطب نمای مغناطیسی ناو |
pithecanthropus |
انسان اولیه میمون نمای دورهء پلیوسن که جمجمه اش در جاوه کشف شده |
x engine |
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند |
opalite |
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود |
sailwing |
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند |
combined speed indicator |
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب |
directional gyro indicator |
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی |
indicated airspeed |
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما |
exonarthex |
[هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا] |
cross hairs |
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند |
landscape carpet |
فرش دور نما [فرش چشم انداز] [عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.] |