English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
coastal frontier نوار مرزی ساحلی
costal frontier نوار مرزی ساحلی
Other Matches
intercoastal رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
capstan میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
shore patrol انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
leaders بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
reel to reel کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
reel-to-reel کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
azimuth زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
pickup reel نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
guard band بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
splices نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splicing نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
spliced نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
pinchwheel چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
perforated tape نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
autos توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
auto توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
beach diagram طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
magnetic tape جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tapes جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
cartridges جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
cartridge جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
coast pilot کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
identities الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identity الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
reel-to-reel ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
deceleration time زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
reel to reel ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
readers ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
reader ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
leader قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
leaders قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
tape drive نوار چرخان نوار ران
tape drives نوار چرخان نوار ران
paralic مرزی
boundary مرزی
boundaries مرزی
bordering خط مرزی
mete : خط مرزی
borderline مرزی
bordered خط مرزی
border خط مرزی
marginal مرزی
extraterritoriality برون مرزی
frontalier نیروهای مرزی
outpost پایگاه مرزی
extraterritorial برون مرزی
frontier خط فاصل مرزی
mete سنگ مرزی
limiting voltage ولتاژ مرزی
frontalier یکان مرزی
exterritorial برون مرزی
outposts پایگاه مرزی
frontier treaty معاهده مرزی
rubicon مرز خط مرزی
border land زمین مرزی
boundar trench نهرچه مرزی
boundary conditions شرایط مرزی
marchland زمین مرزی
boundary surface سطح مرزی
marginal check برسی مرزی
boundary effect اثر مرزی
marginal check مقابله مرزی
boundary trench نهرچه مرزی
marginal checking بررسی مرزی
marginal consciousness هشیاری مرزی
boundary layer لایه مرزی
critical frequency فرکانس مرزی
oversea برون مرزی
border stone سنگ مرزی
border installations تاسیسات مرزی
cleavage plane سطح مرزی
marginal test ازمون مرزی
borderline schizophrenia اسکیزوفرنی مرزی
borderline state حالت مرزی
video cassettes نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassette نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
extraterritoriality حقوق برون مرزی
terry سربازمدافع مرزی انگلیس
catchment حوزه ابریز مرزی
surface boundary layer لایه مرزی سطح
frontalier جزو یکان مرزی
high seas ابهای برون مرزی
exterritoriality حقوق برون مرزی
borderline mental deficiency نقص عقلی مرزی
borderline psychosis روان پریشی مرزی
laminar boundary layer لایه مرزی خطی
barrier combat air patrol گشتی مرزی هوایی
inland درون مرزی داخله
borderline mental retardation عقب ماندگی ذهنی مرزی
touch in goal محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
touch in goal line ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
boundaries 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
boundary 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
service line حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
service line خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
drop shot ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
seasider ساحلی
sea board خط ساحلی
strandline خط ساحلی
inshore ساحلی
inshore water اب ساحلی
bridgehead line خط سر پل ساحلی
coastlines خط ساحلی
bridge head سر پل ساحلی
beach head سر پل ساحلی
coastline خط ساحلی
coastal ساحلی
offing اب ساحلی
reynolds stress تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
boat telephone تلفن ساحلی
beach reserves ذخایر ساحلی
beach patrol گشتی ساحلی
beach obstacle مانع ساحلی
dune توده شن ساحلی
beach matting کف پوش ساحلی
sea dike دیوار ساحلی
land breeze باد ساحلی
beach patrol نگهبان ساحلی
beach face کمربند ساحلی
beach exit معبر ساحلی
coastal route مسیر ساحلی
shore patrol دژبان ساحلی
over the beach operations عملیات ساحلی
coastal patrol گشتی ساحلی
coastal frontier حدود ساحلی
coastal artillery توپخانه ساحلی
coast station ایستگاه ساحلی
coast defence پدافند ساحلی
coastal zone منطقه ساحلی
costal frontier مرز ساحلی
martello قلعه ساحلی
links تپه ساحلی
cabotage کشتیرانی ساحلی
cabotage تجارت ساحلی
littoral ناحیه ساحلی
shore boat تاکسی ساحلی
beach exit گذرگاه ساحلی
foreshores کمربند ساحلی
inshore water ابهای ساحلی
inshore current جریان اب ساحلی
inshore current جریانات ساحلی
foreshore کمربند ساحلی
landing craft کرجی ساحلی
territorial waters ابهای ساحلی
shorelines خط ساحل یا خط ساحلی
groyne سد یا دیواره ساحلی
beach erosion فرسایش ساحلی
shoreline خط ساحل یا خط ساحلی
marina تفرجگاه ساحلی
marinas تفرجگاه ساحلی
coastguard گارد ساحلی
coastguards گارد ساحلی
beach organization یکان ساحلی
quay دیوار ساحلی
quays دیوار ساحلی
shore erosion فرسایش ساحلی
barrier light نورافکن ساحلی
intermediate type submarine cable کابل ساحلی
inshorepatrol گشتی ساحلی
tidewater خط ساحلی کشند اب
shore stablishment تاسیسات ساحلی
territorial sea دریای ساحلی
shore patrol پلیس ساحلی
This new frontier incident probably means war. این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
beach flag پرچم مشخصه ساحلی
beach dump انبار موقت ساحلی
coasters کشتی ویژه خط ساحلی
coastal navigation, coasting حمل و نقل ساحلی
beach support area منطقه پشتیبانی ساحلی
lidos میعادگاه قشنگ ساحلی
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
lido میعادگاه قشنگ ساحلی
beach group گروه خدمات ساحلی
continental shelf حد ساحلی فلات قاره
beachmaster's unit یکان لجستیک ساحلی
battalion landing team تیم ساحلی گردان
levee دیواره ساحلی رودخانه
coaster کشتی ویژه خط ساحلی
beach minefield میدان مین ساحلی
cabotage کشتی رانی ساحلی
beach matting تور سیمی ساحلی
cabotage حمل ونقل ساحلی
barrier reef مرجان سنگ ساحلی
coastal route راه ابی ساحلی
sanbar دیوار شنی ساحلی
filmstrip نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
beach reserves ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
phalarope مرغ ساحلی نوک دراز
piloting ناوبری در کنار ابهای ساحلی
Goa ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
cay تخته سنگ ساحلی درجزیره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com