English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
emmer نوعی گندم سرخ بنام شعیر ابلیس
Other Matches
jutte نوعی سلاح بنام ده دست
asp نوعی مار بنام لاتین haje Naja
lima bean نوعی لوبیا بنام لاتین limensis Phaseolus
escolar نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
barley شعیر
serpents ابلیس
serpent ابلیس
devil ابلیس
devils ابلیس
arch enemy ابلیس
his sable majesty ابلیس یا شیطان
mammonite خادم ابلیس
namely بنام
in f.of بنام
for the love of بنام ,
names بنام صداکردن
name بنام صداکردن
in the name of justice بنام عدالت
preconize بنام فراخواندن
ghostwrite بنام شخص دیگری نوشتن
the lot fell upon me قرعه بنام من اصابت کرد
aaron's beard گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
misname بنام اشتباهی صدا کردن دشنام دادن
yaws بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
namesake کسی که بنام دیگری نام گذاری شود
namesakes کسی که بنام دیگری نام گذاری شود
parian وابسته به جزیرهای دردریای اژه که مرمری ان بنام است
p code روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
hare and hounds بازی ای که دوتن بنام خرگوش ازپیش دویده خردههای کاغذبرزمین م
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
parbasis سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
morse alphabet or code الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
Jesuit عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuits عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
islets of langerhans دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
cornflowers گل گندم
cornflower گل گندم
corn flower گل گندم
centaurea گل گندم
wheat گندم
grain یک گندم
cash crops گندم جو
cornmeal ارد گندم
buck wheat گندم سیاه
tawniness گندم گونی
pugs خاشاک گندم
tawny گندم گون
musteline گندم گون
wheatear سنبله گندم
pug خاشاک گندم
buckwheat گندم سیاه
tawniest گندم گون
wheaten bread نان گندم
french wheat گندم سیاه
parched corn گندم بریان
wheaten برنگ گندم
corn chandler گندم فروش
parched corn گندم برشته
corn field گندم زار
wheat rust زنگ گندم
wheat chaff کاه گندم
wheat bread نان گندم
sheaf دسته گندم
husker گندم پاک کن
to winnow the grain گندم راباددادن
saracen corn گندم سیاه
corn weevil شپشه گندم
moory گندم گون
tawnier گندم گون
wheatgerm گیاهک گندم
wheatgerm جنین گندم
flails گندم کوب
bran پوست گندم
frit fly مگس گندم
wholewheat گندم خالص
wholewheat گندم ناب
wheaten وابسته به گندم
flailing گندم کوب
crapped گندم سیاه
flailed گندم کوب
grain rust زنگ گندم
flail گندم کوب
grain field گندم زار
jointworm کرم گندم
crapping گندم سیاه
crap گندم سیاه
bittersweet نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
limitation of actions در CLقوانین مربوط به مرور زمان در مجموعهای بنام limitation of Statues جمع اوری شده است
hessian fly حشره گندم خوار
the wheat was scanted گندم را کم کم بیرون دادند
ptisan گندم پوست کنده
groats گندم یاجوپوست کنده
bunt ناخوشی قارچی گندم
gluten ماده چسبنده گندم
wheat stack خرمن کومه گندم
sheaf دسته یابافه گندم
wheatgerm آرد مغز گندم
weevil سوسه شپشه گندم
loose smut بیماری زنگ گندم
weevils سوسه شپشه گندم
whole wheat ساخته شده از گندم ساییده
polygonaceous وابسته به تیره گندم سیاه
marabout ادم سبزه یا گندم گون
marabou ادم سبزه یا گندم گون
rye گندم سیاه مرد کولی
wheatworm کرم کوچک انگل گندم و علوفه
wheat eel کرم کوچک انگل گندم و علوفه
harvest mouse یکجورموش که درساقههای گندم لانه میکند
basic crops محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
groat بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
asses' ears نوعی گوشه [نوعی شاخه]
breadstuff مواد نان مانند گندم و ارد و غیره
sloe gin عرق گندم که دارای اب میوه گوجه باشد
hard wheat گندم ماکارونی دارای مقدارگلوتن زیادی است
manchet قرص نام ساخته شده از گندم اعلی وخالص
wheat germ گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
red reg چیزی که موجب خشم وبرانگیختگی گرد د یکجورزنگ در گندم
garter عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
pearl مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
aluminum فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
aluminium فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
Pashtan قبایل پشتو [که در افغانستان و پاکستان زندگی می کنند و فرش های آن بنام های درانی، گلیزائی، هفت بالا و شیرخانی در بازار معروف می باشند.]
swiple قسمتی از گندم کوب یاخرمن کوب که تاب خورده مستقیمابرگندم فرودمی اید
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
Call a spade a spade. <proverb> بیل را بیل بنام.
corn meal ارد گندم - ارد جودوسر
smutted whcat گندم سیاه یا زنگ سیاه
grist گندم اسیابی جو اسیابی
some kind [of] یک نوعی [از]
a kind [of] نوعی [از]
generic نوعی
fellow feeling حس هم نوعی
typical نوعی
malvasia نوعی انگور
bills نوعی شمشیرپهن
bill نوعی شمشیرپهن
lutestring نوعی پروانه
lithomarge نوعی کائولین
greyhounds نوعی تازی
greyhound نوعی تازی
lustring نوعی پروانه
gabbro نوعی سنگ
fox terrier نوعی سگ اهلی
manta نوعی ردا
fireweed نوعی کاهو
elecampane نوعی شیرینی
mastic نوعی درزبند
marquise نوعی گلابی
colts نوعی طپانچه
marc نوعی عرق
colt نوعی طپانچه
eulachon نوعی ماهی
mapes نوعی پرش با یک پا
feist نوعی سگ کوچک
fireman's carry from kneeling position نوعی یک دست و یک پا
cutlasses نوعی قمه
cutlass نوعی قمه
ganister نوعی کوارتزپست
gannister نوعی کوارتزپست
bulldog نوعی سگ بزرگ
goggle eye نوعی ماهی
crapping نوعی قمار
kenning نوعی استعاره
kb 0 نوعی هواپیماست
crapped نوعی قمار
it is of a different kind نوعی دیگراست
crap نوعی قمار
harvestman نوعی عنکبوت
india paper نوعی کاغذنازک
bulldogs نوعی سگ بزرگ
mixer نوعی خط دفاعی
mixers نوعی خط دفاعی
garden heiliotrope نوعی سمنه
gazehound نوعی سگ شکاری
charade نوعی بازی
charade نوعی معما
goldeneye نوعی مرغابی
tipping نوعی اسکی
tip نوعی اسکی
cowry نوعی کس گربه
cowries نوعی کس گربه
cowrie نوعی کس گربه
slip joint pliers نوعی انبردست
aerocommander نوعی هواپیما
blood knot نوعی گره
bodkin نوعی جوالدوز
cocker spaniels نوعی سگ پاکوتاه
cocker spaniel نوعی سگ پاکوتاه
auks نوعی پنگوئن
auk نوعی پنگوئن
ragweed نوعی ابروسیا
bowknot نوعی گره
airedale نوعی سگ خرمایی
blocking capacitor نوعی خازن
blintze نوعی شیرینی
rear crotch and near arm نوعی کنده رو
albacore نوعی زیردریایی
acaleph نوعی صدف
another guess نوعی دیگر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com