Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
holding force
نیروی بازدارنده
Other Matches
impedimental
بازدارنده
intercepter
بازدارنده
dissuasive
بازدارنده
deterrents
بازدارنده
deterrent
بازدارنده
disincentives
بازدارنده
retardant
بازدارنده
retarder
بازدارنده
disincentive
بازدارنده
dehortative
بازدارنده
impedient
بازدارنده
inhibitor
بازدارنده
holding attack
تک بازدارنده
suppressive
بازدارنده
radical inhitator
بازدارنده رادیکالی
clearing block
قطعه بازدارنده
paratonic
از جنبش بازدارنده
secondary inhibitor
بازدارنده ثانوی
preventative actions
اعمال بازدارنده
suppressor area
ناحیه بازدارنده
ripple though effect
اثر بازدارنده
suppressor variable
متغیر بازدارنده
monoamine oxidase inhibitor
بازدارنده اکسیداز تک امین
deterrent
منع کننده بازدارنده
deterrents
منع کننده بازدارنده
containing action
عملیات احاطهای بازدارنده
mao
بازدارنده اکسیداز تک امین
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
aircraft arresting
دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
peace keeping forces
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
jet
نیروی جت
jetted
نیروی جت
jetting
نیروی جت
jets
نیروی جت
total force
نیروی کل
jet propulsion
نیروی جت
naval forces
نیروی دریایی
mechanized force
نیروی مکانیزه
marine forces
نیروی تفنگدار
muscularly
با نیروی ماهیچه
net force
نیروی برایند
lorentz force
نیروی لورنتس
mailed fist
نیروی مسلح
mana
نیروی جادویی
albedo
نیروی بازتابش
man power
نیروی انسانی
man power
نیروی مردانه
london force
نیروی لاندنی
magnetic force
نیروی مغناطیسی
mmf
نیروی مغناطیسرانی
magnemotive force
نیروی مغناطیسرانی
amphibious force
نیروی اب خاکی
resutant force
نیروی برایند
psychic energy
نیروی روانی
propelling force
نیروی پیشران
propellent
نیروی محرکه
air force
نیروی هوایی
air forces
نیروی هوایی
navy
نیروی دریایی
radiant energy
نیروی موجی
purchase element
نیروی منتجه
naval
نیروی دریایی
service component
نیروی مسلح
tractive power
نیروی کشش
pulling power
نیروی کشش
psychic force
نیروی روحی
navies
نیروی دریایی
power of production
نیروی تولید
police power
نیروی پلیس
nonaxial force
نیروی غیرمحوری
resutant force
نیروی خالص
resutant
نیروی خالص
adhesive force
نیروی چسبندگی
adhesive force
نیروی چسبنده
adhesive stress
نیروی چسبندگی
adhesiveness
نیروی چسبندگی
advance force
نیروی پیشروی
resutant
نیروی برایند
normal force
نیروی عمودی
nuclear power
نیروی هستهای
police power
نیروی انتظامی
people forces
نیروی پایداری
paratroop
نیروی چترباز
yoghourts
نیروی ذخیره
yoghurt
نیروی ذخیره
yoghurts
نیروی ذخیره
yogurts
نیروی ذخیره
osmotic force
نیروی راند
osmotic force
نیروی اسمزی
net force
نیروی خالص
compressive force
نیروی تراکمی
fire power
نیروی اتش
counterpoise
نیروی مقاوم
countervailing power
نیروی همسنگ
covering force
نیروی پوششی
cutting thrust
نیروی برش
damping force
نیروی میران
field force
نیروی میدانی
destrudo
نیروی ویرانگری
dispersion force
نیروی پاشیدگی
coulombic force
نیروی کولنی
coulomb force
نیروی کولنی
concurrent force
نیروی همرس
conservation force
نیروی باقی
he acted from impluse
نیروی ناگهانی یا
ground forces
نیروی زمینی
contractile force
نیروی انقباضی
ground force
نیروی زمینی
gravitational force
نیروی گرانشی
coriolis force
نیروی کوریولیس
gravitational force
نیروی جاذبه
dissipative force
نیروی اتلافی
external force
نیروی خارجی
effective force
نیروی موثر
elanvital
نیروی حیاتی
elastic force
نیروی ارتجاع
exchange force
نیروی تبادلی
electric force
نیروی الکتریکی
electromotive force
نیروی برقرانی
equilibrant
نیروی متعادل
electromotive force
نیروی الکتروموتوری
electrostatic force
نیروی الکتروستاتیکی
economic potential
نیروی اقتصادی
eccentric force
نیروی برونگرا
external force
نیروی بیرونی
drag force
نیروی کششی
explosive force
نیروی انفجار
drifting force
نیروی وزش
drifting force
نیروی رانش
driving force
نیروی محرکه
driving force
نیروی محرک
dymanic
نیروی جنباننده
e. power
نیروی اجرایی
emf
نیروی برقرانی
hoisting power
نیروی صعودی
lifting power
نیروی خیزش
assault force
نیروی هجوم
atomic energy
نیروی اتمی
internal force
نیروی درونی
internal force
نیروی داخلی
attraction force
نیروی جاذبه
attraction force
نیروی ربایش
attractive force
نیروی جاذبه
assault force
نیروی هجومی
internal voltage
نیروی الکتروموتوری
lifting power
نیروی بالابری
land forces
نیروی زمینی
land force n
نیروی زمینی
army of occupation
نیروی اشغالگر
labor force
نیروی کار
labor
نیروی انسانی
labor
نیروی کارگری
juvenility
نیروی جوانی
joint force
نیروی مشترک
auxiliary forces
نیروی کمکی
impulsive force
نیروی ضربهای
cathexis
نیروی عاطفی
impact force
نیروی برخورد
impact force
نیروی ضربهای
hydroelectric power
نیروی برقابی
hydro
نیروی محرکه اب
cohesive force
نیروی همدوسی
cohesive force
نیروی همچسبی
cohesive force
نیروی چسبندگی
capillarity
نیروی موئینهای
by military force
با نیروی نظامی
inertial force
نیروی ماند
blocking force
نیروی سد کننده
inertial force
نیروی لختی
inertia force
نیروی اینرسی
body force
نیروی حجمی
brake horsepower
نیروی ترمز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com