Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
staying power
نیروی پایداری
people forces
نیروی پایداری
Other Matches
persistency
پایداری گاز جنگی پایداری اصرار
self defense
پایداری داخلی پایداری ملی
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
resisted
پایداری
permanencies
پایداری
resist
پایداری
permanency
پایداری
perenniality
پایداری
resisting
پایداری
stability
پایداری
resists
پایداری
persistence
پایداری
resistance
پایداری
consistent
پایداری
consistency
پایداری
commorant
پایداری
consistence
پایداری
stableness
پایداری
constancy
پایداری
stickability
پایداری
permanence
پایداری
endurance
پایداری 0
hold one's ground
پایداری
hold one's own
پایداری
stability calculation
حساب پایداری
stability
پایایی پایداری
spiral stability
پایداری چرخشی
speed stability
پایداری سرعت
thermodynamic stability
پایداری ترمودینامیکی
soil consistence
پایداری خاک
neutral stability
پایداری بی تفاوت
stability constant
ثابت پایداری
stability of an emulsion
پایداری امولسیون
retentivity
پایداری مغناطیسی
stabilizing
پایداری کردن
static stability
پایداری استاتیک
staidness
ارامش پایداری
plastic consistency
پایداری خمیری
optical stability
پایداری نوری
stability of slope
پایداری ترانشه
neutral stability
پایداری خنثی
negative stability
پایداری منفی
longitudinal stability
پایداری طولی
kinetic stability
پایداری سینتیکی
kinetic stability
پایداری جنبشی
inherent stability
پایداری ماندگار
frequency stability
پایداری فرکانس
elastic stability
پایداری ارتجاعی
directional stability
پایداری سمتی
directional stability
پایداری جهشی
creep strength
پایداری خزشی
consistency of concrete
پایداری بتن
fixity
قرار پایداری
resistance adjustment
میزان پایداری
light stable
پایداری نور
lateral stability
پایداری عرضی
fuel endurance
قدرت پایداری سوخت
statics
دانش پایداری نیروها
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
ligand field stabilization energy
انرژی پایداری میدان لیگاند
creep strength depending on time
پایداری خزشی تابع زمان
crystal field stabilization energy
انرژی پایداری میدان بلور
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
half residence time
نیمه عمر پایداری عناصرریزش اتمی یا رادیواکتیو
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
vent
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
l.f.s.e
energy stabilization ligandfield انرژی پایداری میدان لیگاند
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
warping
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
wheel satellite
ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
chrome dyes
کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
resisting
پایداری کردن ایستادگی کردن
resisted
پایداری کردن ایستادگی کردن
resist
مقاومت کردن پایداری کردن
internal defense
پدافند داخلی پایداری داخلی
resist
پایداری کردن ایستادگی کردن
resisting
مقاومت کردن پایداری کردن
resists
پایداری کردن ایستادگی کردن
resists
مقاومت کردن پایداری کردن
resisted
مقاومت کردن پایداری کردن
jetted
نیروی جت
jetting
نیروی جت
total force
نیروی کل
jets
نیروی جت
jet
نیروی جت
jet propulsion
نیروی جت
exchange force
نیروی تبادلی
electromotive force
نیروی الکتروموتوری
the electromagnetic force
نیروی الکترومغناطیسی
electrostatic force
نیروی الکتروستاتیکی
impact force
نیروی ضربهای
equilibrant
نیروی متعادل
hydroelectric power
نیروی برقابی
emf
نیروی برقرانی
electromotive force
نیروی برقرانی
eccentric force
نیروی برونگرا
economic potential
نیروی اقتصادی
effective force
نیروی موثر
elanvital
نیروی حیاتی
elastic force
نیروی ارتجاع
vital force
نیروی حیاتی
electric force
نیروی الکتریکی
explosive force
نیروی انفجار
external force
نیروی بیرونی
ground forces
نیروی زمینی
ground force
نیروی زمینی
gravitational force
نیروی جاذبه
he acted from impluse
نیروی ناگهانی یا
field force
نیروی میدانی
fire power
نیروی اتش
hydro
نیروی محرکه اب
holding force
نیروی بازدارنده
hoisting power
نیروی صعودی
gravitational force
نیروی گرانشی
law of gravity
نیروی گرانشی
brake pressure
نیروی ترمز
buoyant force
نیروی شناورسازی
burst force
نیروی انفجاری
burst force
نیروی ناگهانی
by military force
با نیروی نظامی
capillarity
نیروی موئینهای
cathexis
نیروی عاطفی
cohesive force
نیروی همدوسی
cohesive force
نیروی همچسبی
cohesive force
نیروی چسبندگی
external force
نیروی خارجی
brake horsepower
نیروی ترمز
body force
نیروی حجمی
army of occupation
نیروی اشغالگر
assault force
نیروی هجومی
assault force
نیروی هجوم
atomic energy
نیروی اتمی
attraction force
نیروی جاذبه
attraction force
نیروی ربایش
attractive force
نیروی جاذبه
auxiliary forces
نیروی کمکی
blocking force
نیروی سد کننده
compressive force
نیروی تراکمی
concurrent force
نیروی همرس
conservation force
نیروی باقی
destrudo
نیروی ویرانگری
active force
نیروی فعال
dispersion force
نیروی پاشیدگی
dissipative force
نیروی اتلافی
drag force
نیروی کششی
drifting force
نیروی وزش
drifting force
نیروی رانش
driving force
نیروی محرکه
driving force
نیروی محرک
dymanic
نیروی جنباننده
e. power
نیروی اجرایی
damping force
نیروی میران
cutting thrust
نیروی برش
contractile force
نیروی انقباضی
coriolis force
نیروی کوریولیس
coulomb force
نیروی کولنی
coulombic force
نیروی کولنی
counterpoise
نیروی مقاوم
countervailing power
نیروی همسنگ
covering force
نیروی پوششی
generalized force
نیروی کلی
impact force
نیروی برخورد
tractive effort
نیروی کشنده
osmotic force
نیروی راند
paratroop
نیروی چترباز
tide rising force
نیروی کشنداور
thews
نیروی عضلانی
the sabre
نیروی نظامی
police power
نیروی انتظامی
police power
نیروی پلیس
power of production
نیروی تولید
propellent
نیروی محرکه
propelling force
نیروی پیشران
osmotic force
نیروی اسمزی
to gauge wind
نیروی بادراسنجیدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com