English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
English Persian
torsional force نیروی پیچشی
Search result with all words
torque نیروی پیچشی گشتاوری
Other Matches
curved design پیچشی
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
torisonal strain فشار پیچشی
torsional strain فشار پیچشی
torsional load بار پیچشی
coriolis اثر پیچشی
coil spring فنر پیچشی
torsional instability ناپایداری پیچشی
torsion balance ترازوی پیچشی
chop ضربه پیچشی
chopped ضربه پیچشی
torsional ballance بالانس پیچشی
torsional angle زاویه پیچشی
torsion spring فنر پیچشی
kick serve سرویس پیچشی
torsional moment گشتاور پیچشی
torsional resistance مقاومت پیچشی
torsional strength استحکام پیچشی
torque گشتاور پیچشی
torque لنگر پیچشی
torsional vibration ارتعاش پیچشی
twistor حافظه پیچشی
front strain کرنش پیچشی
modulus of torsion مدول پیچشی
torsional modulus مدول پیچشی
torsional vibration نوسان پیچشی
torsional stress تنش پیچشی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
stalling torque گشتاور پیچشی ناتوان
synchronizing torque گشتاور پیچشی همزمان
torsion dynamometer توان سنج پیچشی
drop worm shaft محور پیچشی سقوطی
torque converter مبدل گشتاور پیچشی
no load torque گشتاور پیچشی بی باری
torsional fatigue strength استحکام فرسودگی پیچشی
driving torque گشتاور پیچشی گرداننده
running torque گشتاور پیچشی حرکت
torsion bar بار پیچشی اهرم تعلیق
torque regulator تنظیم کننده گشتاور پیچشی
starting torque گشتاور پیچشی راه انداز
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
compound bending خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
contra rotating دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
rosette border حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
Afshan [all-over pattern] طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
Herati border طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
total force نیروی کل
jets نیروی جت
jet نیروی جت
jet propulsion نیروی جت
jetted نیروی جت
jetting نیروی جت
cathexis نیروی عاطفی
shear load نیروی برشی
by military force با نیروی نظامی
coulombic force نیروی کولنی
capillarity نیروی موئینهای
coulomb force نیروی کولنی
screening force نیروی پوششی
conservation force نیروی باقی
contractile force نیروی انقباضی
concurrent force نیروی همرس
security force نیروی تامینی
seed stock نیروی ذخیره
screening force نیروی پوشاننده
cohesive force نیروی چسبندگی
cohesive force نیروی همچسبی
cohesive force نیروی همدوسی
service component نیروی مسلح
sediment dislodging force نیروی کشش
coriolis force نیروی کوریولیس
compressive force نیروی تراکمی
total labor force کل نیروی کار
attraction force نیروی ربایش
amphibious force نیروی اب خاکی
power of production نیروی تولید
tonicity نیروی ارتجاعی
to gauge wind نیروی بادراسنجیدن
tide rising force نیروی کشنداور
army of occupation نیروی اشغالگر
thews نیروی عضلانی
the sabre نیروی نظامی
albedo نیروی بازتابش
tractive effort نیروی کشنده
yoghourts نیروی ذخیره
yoghurt نیروی ذخیره
yoghurts نیروی ذخیره
yogurts نیروی ذخیره
adhesive force نیروی چسبندگی
adhesive force نیروی چسبنده
adhesive stress نیروی چسبندگی
adhesiveness نیروی چسبندگی
advance force نیروی پیشروی
the power of imagination نیروی پندار
the enemy نیروی دشمن
specified command نیروی اختصاصی
soldiery نیروی نظامی
blocking force نیروی سد کننده
body force نیروی حجمی
brake horsepower نیروی ترمز
brake pressure نیروی ترمز
shearing force نیروی برشی
buoyant force نیروی شناورسازی
burst force نیروی انفجاری
auxiliary forces نیروی کمکی
attractive force نیروی جاذبه
tensile force نیروی کششی
striking force نیروی یورش
striking force نیروی ضربتی
assault force نیروی هجومی
assault force نیروی هجوم
strike force نیروی ضربتی
atomic energy نیروی اتمی
attraction force نیروی جاذبه
burst force نیروی ناگهانی
hydroelectric power نیروی برقابی
internal force نیروی درونی
internal voltage نیروی الکتروموتوری
police power نیروی پلیس
police power نیروی انتظامی
people forces نیروی پایداری
paratroop نیروی چترباز
joint force نیروی مشترک
juvenility نیروی جوانی
labor نیروی کارگری
labor نیروی انسانی
labor force نیروی کار
internal force نیروی داخلی
psychic force نیروی روحی
psychic energy نیروی روانی
propelling force نیروی پیشران
impact force نیروی ضربهای
impact force نیروی برخورد
propellent نیروی محرکه
impulsive force نیروی ضربهای
inertia force نیروی اینرسی
inertial force نیروی لختی
inertial force نیروی ماند
osmotic force نیروی راند
mailed fist نیروی مسلح
resutant نیروی خالص
resutant نیروی برایند
net force نیروی خالص
man power نیروی مردانه
man power نیروی انسانی
net force نیروی برایند
mana نیروی جادویی
naval forces نیروی دریایی
marine forces نیروی تفنگدار
mechanized force نیروی مکانیزه
muscularly با نیروی ماهیچه
magnetic force نیروی مغناطیسی
osmotic force نیروی اسمزی
land force n نیروی زمینی
land forces نیروی زمینی
nuclear power نیروی هستهای
normal force نیروی عمودی
nonaxial force نیروی غیرمحوری
lifting power نیروی خیزش
london force نیروی لاندنی
resutant force نیروی خالص
resutant force نیروی برایند
magnemotive force نیروی مغناطیسرانی
mmf نیروی مغناطیسرانی
electromotive force نیروی الکتروموتوری
hydro نیروی محرکه اب
counterpoise نیروی مقاوم
dymanic نیروی جنباننده
retentivity نیروی حفظ
e. power نیروی اجرایی
eccentric force نیروی برونگرا
economic potential نیروی اقتصادی
effective force نیروی موثر
elanvital نیروی حیاتی
elastic force نیروی ارتجاع
electric force نیروی الکتریکی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com