English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (1 milliseconds)
English Persian
let him do his worst هرچه ازدستش برمیاید بکند
Other Matches
with all speed باشتابی هرچه بیشتر باسرعتی هرچه تمامتر
i ran as quick as i could هرچه میتوانستم تند دویدم به تندی هرچه بیشتر دویدم
so far forth as هرچه
whatever هرچه
whatsoever هرچه
the odds are that he will doit احتمال دارد که انکار را بکند
instead of working بجای اینکه او کار بکند
Let the secretary get on with it . بگذارید منشی کارش را بکند
Don't let it get to you. نگذار این تو را عصبانی بکند.
kalon هرچه زیباست
the sooner the better هرچه زودتربهتر
early as possible هرچه زودتر
cypres هرچه نزدیکتر
as much as possible هرچه میتوان
come what may! هرچه میخواهیدبشود
bethatari may هرچه باداباد
what هرچه انچه
no one man can do it هیچکس به تنهایی نمیتوانداین کار را بکند
vicarious work کاری که کسی به جای دیگری بکند
At the top of ones voice . با صدای هرچه بلند تر
as soon as possible بزودی هرچه بیشتر
However much he tried . هرچه سعی کرد
to ride hell for leather باتندی هرچه بیشترتاختن
to a hair بادقتی هرچه تمامتر
at all adventures هرچه پیش اید
at all hazard هرچه بادا باد
come what may! هرچه بادا باد
full drive باشتاب هرچه بیشتر
full drive بسرعت هرچه تمامتر
pot luck هرچه دردیگ پیدا شود
All his belongings were stolen . هرچه داشت بردند (دزدیدند)
With utmost care. با دقت تمام (هرچه تمامتر )
full pelt با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
he sold the good ones هرچه خوب داشت فروخت
pay the piper هرچه پول میدهی اش میخوری
without lifting a finger بدون اینکه اصلا کاری بکند [اصطلاح روزمره]
microscopist کسیکه میتواند با ریز بین ازمایش هایی بکند
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself . بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
i lent him what money i had هرچه پول داشتم به او وام دادم
come and take p luck with us بفرمایدبرویم منزل هرچه پیداشدباهم می خوریم
whatsoever he doeth shall p هرچه میکند نیک انجام خواهد شد
soon ripe soon rotten هرچه زود براید دیر نپاید
After all, she is your mother. هرچه باشد بالاخره مادرت است.
anticlimax بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
anticlimaxes بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
ventre a terre سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
whaterer هرچه انچه هرانچه هرقدر هیچ گونه
nobody can take work [abuse] indefinitely. هیچ کس نمی تواند کار [سو استفاده] را به طور نامحدود تحمل بکند.
an athlete's body [circulation] can take a lot of punishment. بدن [گردش خون] یک ورزشکار می تواند فشار زیادی را تحمل بکند .
margin land حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
After dinner he likes to retire to his study. پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
following my lead یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
gibus کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
whateer هرانچه انچه هرانچه هرقدر هرچه
to never let yourself get to thinking like them <idiom> نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
accelerator winding سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
Whatsoever هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com