Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (9 milliseconds)
English
Persian
outlays
هزینههای سرمایهای مخارج
Other Matches
capital outlays
هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
capital expenditure
مخارج سرمایهای
capital expenditures
هزینههای سرمایهای
fixed costs
هزینههای سرمایهای
capital expenditure
هزینههای سرمایهای
assemble capital stock
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
tangible costs
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
program cost
مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
differential cost analysis
تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
inseparable cost
حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
business expenses
هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
ordering costs
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
capital asset
دارائی سرمایهای
capital assets
اموال سرمایهای
capital expenditure
هزینه سرمایهای
capital budget
بودجه سرمایهای
producer goods
کالاهای سرمایهای
capital equipments
تجهیزات سرمایهای
capital goods
کالاهای سرمایهای
investment goods
کالاهای سرمایهای
capitalized value
ارزش سرمایهای
capitalized cost
هزینه سرمایهای
capital value
ارزش سرمایهای
capital assistance
کمک سرمایهای
capital share
سهم سرمایهای
capital gains
منافع سرمایهای
capital net worth
دارائی خالص سرمایهای
liquid capital
سرمایهای که پول نقد باشد
pool
سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pooled
سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pools
سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
outlays
مخارج
spending
مخارج
disbursements
مخارج
expenses
مخارج
expenditures
مخارج
outgoing
مخارج
aggregate expenditures
مخارج کل
holding costs
مخارج نگهداری
estimate of costs
تخمین مخارج
marginal outlays
مخارج نهائی
expenditure approach
روش مخارج
foot
پرداختن مخارج
management expenses
مخارج اداری
management expenses
مخارج مدیریت
luxury spending
مخارج تجملی
freight charges
مخارج حمل
licence fee
مخارج پروانه
national expenditures
مخارج ملی
indirect expenses
مخارج غیرمستقیم
superstitious uses
مخارج خرافاتی
incidental expenses
مخارج اتفاقی
military expenditure
مخارج نظامی
military spending
مخارج نظامی
municipal spending
مخارج شهرداری
porterage
مخارج باربری
portage
مخارج باربری
public expenditures
مخارج عمومی
rate of spending
میزان مخارج
rate of spending
نرخ مخارج
reasonable scale
مخارج متعارفه
social outlays
مخارج اجتماعی
tax expenditures
مخارج مالیاتی
wage costs
مخارج دستمزد
operating expenses
مخارج عملیاتی
wasteful expenditures
مخارج بیهوده
operating cost
مخارج عملیاتی
welfare expenditures
مخارج رفاهی
national spending
مخارج ملی
expense account
حساب مخارج
expenditure
مخارج صرف
costs of proceedings
مخارج عدلیه
actual expenses
مخارج واقعی
travelling expenses
مخارج سفر
postage
مخارج پستی
expense accounts
حساب مخارج
budget expenditures
مخارج بودجه
cost estimate
تخمین مخارج
aggregate expenditures
هزینههای کل
sumptuary law
قانون تحدید مخارج
marginal propensity to spend
میل نهائی به مخارج
marginal propensity to expend
تمایل نهائی به مخارج
marginal propensity to expend
میل نهائی به مخارج
noncash expenditures
مخارج غیر نقدی
overhead
مخارج کلی سرجمع
deduction of expenses
کسر مخارج
[اقتصاد]
unfinanced
مخارج پرداخت نشده
free of all charges
بدون هیچگونه مخارج
bank charge
هزینههای بانکی
bank charges
هزینههای بانکی
operational costs
هزینههای عملیاتی
building costs
هزینههای ساختمان
overhead costs
هزینههای اضافی
capital charges
هزینههای سرمایه
government expenditures
هزینههای دولت
personal outlays
هزینههای شخصی
overhead costs
هزینههای عمومی
overhead costs
هزینههای حاشیهای
overhead costs
هزینههای بالاسری
preliminary expenses
هزینههای مقدماتی
preliminary expenses
هزینههای ابتدائی
supplementary costs
هزینههای اضافی
supplementary costs
هزینههای مکمل
increasing cost
هزینههای صعودی
sunk cost
هزینههای اضافی
storage costs
هزینههای انبارداری
standard costs
هزینههای نرمال
standard costs
هزینههای استاندارد
spillover costs
هزینههای خارجی
overheads
هزینههای بالاسری
selling costs
هزینههای فروش
overheads
هزینههای عمومی
real costs
هزینههای واقعی
pilot charges
هزینههای راهنما
anchor dues
هزینههای لنگر
prime costs
هزینههای اولیه
transaction costs
هزینههای معاملاتی
competition cost
هزینههای رقابتی
freight charges
هزینههای حمل
implicit costs
هزینههای ضمنی
on costs
هزینههای غیرمستقیم
fixed costs
هزینههای ثابت
material costs
هزینههای مواد
consumption expenditures
هزینههای مصرفی
implicit costs
هزینههای نامرئی
incidental expenses
هزینههای واقعی
national expenditures
هزینههای ملی
comparative costs
هزینههای نسبی
increasing cost
هزینههای فزاینده
financial expenses
هزینههای مالی
joint costs
هزینههای مشترک
dock dues
هزینههای لنگرگاه
deferred charges
هزینههای انتقالی
capital outlays
هزینههای تاسیساتی
design costs
هزینههای طراحی
support a family
متکفل مخارج خانوادهای بودن
all the expenses fell on him
تمام مخارج به گردن اوافتاد
You need spare no expense .
نگران خرج ( مخارج ) آن نباش
time cost curve
منحنی مخارج برحسب زمان
handling charges
هزینههای جابجایی کالا
surcharges
درصد هزینههای اضافی
recurring costs
هزینههای تکرار شونده
surcharge
درصد هزینههای اضافی
taxation of costs
ارزیابی هزینههای دعوی
stevedoring charges
هزینههای بارگیری وباراندازی
unliquidated obligation
هزینههای پرداخت نشده
increasing cost industry
صنایع با هزینههای افزایشی
avoidable costs
هزینههای قابل اجتناب
loading participation in profits
هزینههای مشارکت در سود
constant cost industry
صنعت هزینههای ثابت
cost category
هزینههای انجام شده
selling costs
هزینههای فروش کالا
opportunity cost
هزینههای کالای تولیدی
postpaid
مخارج پستی قبلا پرداخت شده
self support
اتکاء بخود تکفل مخارج خود
To cut down expenses .
خرج را کم کردن ( مخارج راپایین آوردن )
cost analysis
تجزیه تحلیل هزینههای کار
unforeseen expenses
هزینههای پیش بینی نشده
contango
هزینههای دیرکرد خرید سهم
privy purse
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
analysis
یات هزینههای محصول جدید
average cost
میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
ordering costs
هزینههای مربوط به سفارش کالا
life cycle costs
هزینههای دوره عمر یک محصول
secondary costs
هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
pad the bill
<idiom>
اضافه شدن هزینههای کاذب
discounted cash flow
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
fixed costs
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
dock charges
هزینههای حوض dock-dues : syn
f.o.b
قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
correlation
جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
bareboat charter
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
postpaid
پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست ان پرداخت میشود
loading for contingencies
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
contingent fund
اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
direct materials costs
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
docl pass
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
deferred expense
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
producer's goods
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
crowding out effect
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
real balance effect
اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
optimum schedule
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
sumptuary law
قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
submarginal land
زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
demurrage
هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
charges forward
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
engels law
ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
dynamic condition
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com