Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (6 milliseconds)
English
Persian
increasing cost
هزینههای صعودی
Other Matches
tangible costs
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
differential cost analysis
تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
business expenses
هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
capital outlays
هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
ascendant
صعودی
ascensional
صعودی
ascending
صعودی
ascending sort
جورکردن صعودی
scansorial
صعودی بالارونده
increasing function
تابع صعودی
ascending order
ترتیب صعودی
upward trend
روند صعودی
upward tendency
گرایش صعودی
upward mobility
تحرک صعودی
hoisting power
نیروی صعودی
ascending chromatography
کروماتوگرافی صعودی
ascending sort
مرتب سازی صعودی
law of increasing return
قانون بازده صعودی
acroscopic
متوجه به بالا صعودی
upswing
سیر صعودی داشتن
ordering costs
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
ascending reticular activating system
دستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
aras
system reticularactivating ascendingدستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
aggregate expenditures
هزینههای کل
material costs
هزینههای مواد
operational costs
هزینههای عملیاتی
joint costs
هزینههای مشترک
on costs
هزینههای غیرمستقیم
standard costs
هزینههای نرمال
national expenditures
هزینههای ملی
government expenditures
هزینههای دولت
increasing cost
هزینههای فزاینده
incidental expenses
هزینههای واقعی
implicit costs
هزینههای نامرئی
implicit costs
هزینههای ضمنی
overhead costs
هزینههای بالاسری
overhead costs
هزینههای اضافی
supplementary costs
هزینههای اضافی
supplementary costs
هزینههای مکمل
sunk cost
هزینههای اضافی
standard costs
هزینههای استاندارد
spillover costs
هزینههای خارجی
selling costs
هزینههای فروش
real costs
هزینههای واقعی
storage costs
هزینههای انبارداری
prime costs
هزینههای اولیه
preliminary expenses
هزینههای ابتدائی
preliminary expenses
هزینههای مقدماتی
pilot charges
هزینههای راهنما
personal outlays
هزینههای شخصی
overhead costs
هزینههای عمومی
overhead costs
هزینههای حاشیهای
transaction costs
هزینههای معاملاتی
design costs
هزینههای طراحی
overheads
هزینههای عمومی
bank charge
هزینههای بانکی
freight charges
هزینههای حمل
deferred charges
هزینههای انتقالی
bank charges
هزینههای بانکی
building costs
هزینههای ساختمان
capital charges
هزینههای سرمایه
capital expenditure
هزینههای سرمایهای
capital outlays
هزینههای تاسیساتی
comparative costs
هزینههای نسبی
consumption expenditures
هزینههای مصرفی
capital expenditures
هزینههای سرمایهای
anchor dues
هزینههای لنگر
fixed costs
هزینههای سرمایهای
fixed costs
هزینههای ثابت
financial expenses
هزینههای مالی
competition cost
هزینههای رقابتی
overheads
هزینههای بالاسری
dock dues
هزینههای لنگرگاه
taxation of costs
ارزیابی هزینههای دعوی
surcharges
درصد هزینههای اضافی
avoidable costs
هزینههای قابل اجتناب
surcharge
درصد هزینههای اضافی
outlays
هزینههای سرمایهای مخارج
unliquidated obligation
هزینههای پرداخت نشده
recurring costs
هزینههای تکرار شونده
selling costs
هزینههای فروش کالا
stevedoring charges
هزینههای بارگیری وباراندازی
constant cost industry
صنعت هزینههای ثابت
opportunity cost
هزینههای کالای تولیدی
cost category
هزینههای انجام شده
loading participation in profits
هزینههای مشارکت در سود
increasing cost industry
صنایع با هزینههای افزایشی
handling charges
هزینههای جابجایی کالا
unforeseen expenses
هزینههای پیش بینی نشده
analysis
یات هزینههای محصول جدید
life cycle costs
هزینههای دوره عمر یک محصول
average cost
میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
secondary costs
هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
pad the bill
<idiom>
اضافه شدن هزینههای کاذب
contango
هزینههای دیرکرد خرید سهم
ordering costs
هزینههای مربوط به سفارش کالا
cost analysis
تجزیه تحلیل هزینههای کار
privy purse
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
dock charges
هزینههای حوض dock-dues : syn
fixed costs
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
discounted cash flow
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
correlation
جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
loading for contingencies
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
contingent fund
اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
docl pass
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
direct materials costs
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
deferred expense
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
giffen good
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
crowding out effect
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
demurrage
هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
engels law
ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com