English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
attendant همراه نگهبان کشیک
attendants همراه نگهبان کشیک
Other Matches
attributing هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributes هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
vigilance کشیک
standbys کشیک
sentry کشیک
standby کشیک
sentinels کشیک
sentries کشیک
sentinel کشیک
enntinel کشیک
watch پاسداری کشیک
watched پاسداری کشیک
watched مدت کشیک
watches پاسداری کشیک
watch مدت کشیک
keep watch کشیک کشیدن
watching مدت کشیک
watching پاسداری کشیک
watches مدت کشیک
guardroom اطاق کشیک
to keep vigil کشیک دادن
The officer on night duty. افسر کشیک شب
sentinels دیده بان کشیک
sentinel دیده بان کشیک
picket چوب پرچین کشیک
picketed چوب پرچین کشیک
pickets چوب پرچین کشیک
to keep watch کشیک کشیدن موافبت کردن
peer to peer network شبکه همراه به همراه
look out نگهبان
keeper نگهبان
sentinel نگهبان
watchmen نگهبان
life guard نگهبان
custodians نگهبان
custodian نگهبان
left half back نگهبان چپ
sentinels نگهبان
guard نگهبان
conservator نگهبان
custos نگهبان
custodier نگهبان
sentry نگهبان
sentries نگهبان
enntinel نگهبان
guarding نگهبان
watchman نگهبان
inspector نگهبان
inspectors نگهبان
chaser نگهبان
chasers نگهبان
body guard نگهبان
guards نگهبان
wardens نگهبان
police dog سگ نگهبان
watches نگهبان
duty نگهبان
guardians نگهبان
escorts نگهبان
K9 [canine] سگ نگهبان
guardian نگهبان
watch نگهبان
watch man نگهبان
warden نگهبان
watch dog سگ نگهبان
watched نگهبان
wards نگهبان
ward نگهبان
escorting نگهبان
custodial نگهبان
gallant نگهبان
guard dog سگ نگهبان
guardsmen نگهبان
guardsman نگهبان
on guard نگهبان
out post نگهبان
keepers نگهبان
escorted نگهبان
lifeguard نگهبان
escort نگهبان
lifeguards نگهبان
watchdogs سگ نگهبان
watching نگهبان
watchdog سگ نگهبان
anchor watch نگهبان لنگر
wardens نافر نگهبان
beach patrol نگهبان ساحلی
watchdog سگ پاسبان نگهبان
watchdogs سگ پاسبان نگهبان
beach patrol نگهبان اسکله
tricking سکانی نگهبان
tricked سکانی نگهبان
trick سکانی نگهبان
boat gang نگهبان قایق
curators نگهبان متصدی
curator نگهبان متصدی
warden نافر نگهبان
interior guard نگهبان داخلی
air sentinel نگهبان هوایی
arcturus نگهبان شمال
port watch نگهبان بندر
guard signal علامت نگهبان
guardian council شورای نگهبان
officer of the watch افسر نگهبان
to stand sentinel نگهبان گذاشتن در
memory guard نگهبان حافظه
copying نگهبان مخابراتی
sergeant of the guard گروهبان نگهبان
officer of the day افسر نگهبان
watch officer افسر نگهبان
covers نگهبان بگوش
right half back نگهبان راست
coverings نگهبان بگوش
cover نگهبان بگوش
radio guard نگهبان بی سیم
guard post پایه نگهبان
guardian angel فرشته نگهبان
churchmen نگهبان کلیسا
copied نگهبان مخابراتی
bailiffs نگهبان دژ سلطنتی
copies نگهبان مخابراتی
curing membrane پوسته نگهبان
bailiff نگهبان دژ سلطنتی
churchman نگهبان کلیسا
flag guard نگهبان پرچم
gangway staff نگهبان پله
copy نگهبان مخابراتی
factionary نگهبان قراول
relief of sentry عوض نگهبان
guard band باند نگهبان
rangeguard نگهبان میدان تیر
air controlman نگهبان کنترل هوایی
wardress نگهبان و محافظ زن در زندان
watch dog ناو نگهبان ناوگان
sentry boxes سایبان چوبی نگهبان
sentry box سایبان چوبی نگهبان
service officer افسر ارشد نگهبان
time orderly نگهبان اعلام ساعت
to relieve guard نگهبان راعوض کردن
cryptoguard نگهبان اطاق رمز
guardsman سرباز هنگ نگهبان
warder نگهبان دروازه یا قصر
duty officer افسر نگهبان ستاد
earth retaining wall دیوار نگهبان خاک
guardsmen سرباز هنگ نگهبان
Beefeaters نگهبان برج لندن
warders نگهبان دروازه یا قصر
Beefeater نگهبان برج لندن
armorer نگهبان اسلحه زراد
am i the keep of my brother? ایامن نگهبان برادرخودهستم
rangeguard نگهبان قرق میدان تیر
chaperones نگهبان یاملازم خانمهای جوان
posts گماردن نگهبان قرار دادن
posted گماردن نگهبان قرار دادن
post گماردن نگهبان قرار دادن
sounding patrol نگهبان عمق سنج ناو
chaperone نگهبان یاملازم خانمهای جوان
curatorial نگهبان یامتصدی کتابخانه یاموزه
chaperons نگهبان یاملازم خانمهای جوان
watchdog نگهبانی دادن نگهبان بودن
officer of the deck افسر نگهبان عرشه ناو
watchdogs نگهبانی دادن نگهبان بودن
chaperon نگهبان یاملازم خانمهای جوان
post- گماردن نگهبان قرار دادن
dog watch پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
watch fire اتشی که پاسدار یا نگهبان روشن میکند
coverings دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
covers دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
sentry boxes سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
cover دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
sentry box سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
raid clerk نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
guardship ناو یا کشتی نگهبان یا مسئول گشت زنی دریایی
radio guard نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
bundled همراه
mid- همراه با
accompanied by همراه
acologte همراه
comrades همراه
mid همراه با
secondary planet همراه
to fight with the enemy همراه = با
non concurrent نا همراه
on همراه
in company with همراه
accompanying همراه
attendants همراه
comrade همراه
companies همراه
company همراه
along همراه
participants همراه
participant همراه
concomitant همراه
attendant همراه
convoy همراه رفتن
bon voyage خدا به همراه
unaccompanied بدون همراه
companion همراه همدم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com