English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
naturalistic وابسته به تاریخ علوم طبیعی
Other Matches
metaphysical وابسته بعلم ماوراء طبیعی علوم معقول
natural sciences علوم طبیعی
physical sciences علوم طبیعی
life sciences علوم طبیعی
physical science علوم طبیعی
life science علوم طبیعی
metaphysics مبحث علوم ماوراء طبیعی
metaphysician دانشمند علوم ماوراء طبیعی
submarine boat زیر دریای [نظامی] [علوم طبیعی]
submarine زیر دریای [نظامی] [علوم طبیعی]
physiographic وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
natural history تاریخ طبیعی
polytechnic وابسته به علوم عملی مختلف
polytechnics وابسته به علوم عملی مختلف
polytechnical وابسته به علوم عملی مختلف
chronology تاریخ شماری جدول یا شرح وقایع یاتاریخهای وابسته بانها
prehistorical پیش تاریخی وابسته به قبل از تاریخ ماقبل تاریخی
information science علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
backdated تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdating تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
antedates پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
martyrology تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
antedated cheque چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
antedate پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
prehistory ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
hagiology تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
date تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
dates تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
naturalism فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
protohistory تاریخ ماقبل تاریخ
feelings indigenous to man احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
science علوم
mathesis علوم
sciences علوم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
social science علوم اجتماعی
social sciences علوم اجتماعی
Random-access memory رم [علوم کامپیوتر]
Bachelor of Science لیسانس علوم
quadrivium علوم چهارگانه
behavioral sciences علوم رفتاری
mathematics علوم ریاضی
mathematics علوم دقیقه
idiographic sciences علوم فردنگر
astronautics علوم فضانوردی
rudiment علوم مقدماتی
life sciences علوم زیستی
biological sciences علوم زیستی
basic sciences علوم پایه
civics علوم مدنی
occult sciences علوم غیبی
life science علوم زیستی
the province of science رشته علوم
litterae humaniores علوم انسانی
the learned professions علوم سه گانه
boffin ویژهگر علوم
computer science علوم کامپیوتر
exact sciences علوم دقیقه
boffins ویژهگر علوم
liberal arts علوم سبعه
the four faculties علوم چهارگانه
political science علوم سیاسی
normative sciences علوم هنجاری
RAM [random access memory] رم [علوم کامپیوتر]
liberal arts علوم انسانی
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
seminary مدرسه علوم دینی
nomothetic sciences علوم قانون نگر
political scientists ویژه گر علوم سیاسی
political scientist ویژه گر علوم سیاسی
humanism علوم انسانی انسانگرایی
seminaries مدرسه علوم دینی
theologue طلبه علوم دینی
theological school مدرسه علوم دینی
ms. فوق لیسانس علوم
trivium علوم ازاد سه گانه
encyclopaedism علوم واطلاعات جامع
notionalist متخصص علوم نظری
mss فوق لیسانس علوم
theoretics تحقیقات نظری در علوم
polymath جامع علوم معقول ومنقول
theorists متخصص علوم نظری نگرشگر
polymaths جامع علوم معقول ومنقول
geoscience علوم مربوط به زمین شناسی
memory management مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
theorist متخصص علوم نظری نگرشگر
RAM [random access memory] حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
Random-access memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
Random-access memory حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
RAM [random access memory] حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
addressable storage حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
addressed memory حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
AA فوق دیپلم در علوم انسانی
occultist جستجو کننده علوم پوشیده
computer memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
arabist عالم بزبان و علوم عربی
main memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main store حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
B.A.s مخفف لیسانس علوم انسانی
B.A مخفف لیسانس علوم انسانی
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
prescientific مربوط بدوره قبل از علوم جدید
PhD درجه دکترا در علوم یا دانشهای انسانی
addressed memory حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
PhDs درجه دکترا در علوم یا دانشهای انسانی
major seminary دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
addressable storage حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
to browse بررسی عمومی کردن [علوم کامپیوتر]
Random-access memory حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
RAM [random access memory] حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
to browse ویرایش کامل کردن [علوم کامپیوتر]
cabbala علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
theolog دانشمند علم دین طلبه علوم دینی
cabala علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
cabbalah علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
comma-separated values [CSV] اعداد بوسیله ویرگول از هم جدا شده [علوم کامپیوتر]
spss Social the for StatisticalPackage Sciences بسته اماری برای علوم اجتماعی
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
systematic theology بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
dateless بی تاریخ
date [appointment] تاریخ
dates تاریخ
appointment تاریخ
appointed day تاریخ
as from از تاریخ ,
eras تاریخ
era تاریخ
no date بی تاریخ
appointed days تاریخ ها
as of از تاریخ
undated بی تاریخ
coetaneous هم تاریخ
date تاریخ
with effect from از تاریخ ...
appointments تاریخ ها
coeval هم تاریخ
history تاریخ
histories تاریخ
dates [appointments] تاریخ ها
effective date تاریخ اجرا
due date تاریخ تادیه
intellectual history تاریخ اندیشه ها
system date تاریخ سیستم
prehistory پیش تاریخ
completion date تاریخ تکمیل
out of date از تاریخ گذشته
dated تاریخ دار
prehistory ماقبل تاریخ
economic history تاریخ اقتصادی
postdating تاریخ ماقبل
historian تاریخ نویس
termination date تاریخ پایان
date of acquisition تاریخ خریداری
date of issuance تاریخ صدور
postdate تاریخ ماقبل
datable تاریخ گذاردنی
date in issuing تاریخ صدور
postdated تاریخ ماقبل
postdates تاریخ ماقبل
date of birth تاریخ تولد
dateable تاریخ گذاردنی
delivery date تاریخ تحویل
julain date تاریخ ژولین
historians تاریخ نویس
value date تاریخ ارزش
date of maturity تاریخ سررسید
the date was not specified تاریخ ان معلوم
historian تاریخ گزار
in chronological order به ترتیب تاریخ
dateline تاریخ گذاری
due date تاریخ سررسید
historians تاریخ گزار
date of shipment تاریخ حمل
literary history تاریخ ادبیات
creation date تاریخ افرینش
creation date تاریخ ایجاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com