English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
diagnostic وابسته به تشخیص ناخوشی
Search result with all words
pathognomic وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
Other Matches
diagnoses تشخیص ناخوشی
diagnosis تشخیص ناخوشی
psychopathic وابسته به ناخوشی دماغی
hydropathic وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
otological وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
pathognomonic وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
an intercurrent disease ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
preclinical وابسته به زمانی که بیماری از نظر بالینی قابل تشخیص نشده باشد
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
micr سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
exception روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition 1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
exceptions روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
identification تشخیص تشخیص دادن
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
identification friendly or foe سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
morbidity ناخوشی
pathogenetic ناخوشی زا
morbidness ناخوشی
sicknesses ناخوشی
sickness ناخوشی
malady ناخوشی
illness ناخوشی
diseases ناخوشی
disease ناخوشی
maladies ناخوشی
ill health ناخوشی
unhealthiness ناخوشی
invalidism ناخوشی
had health ناخوشی
illnesses ناخوشی
indisposedness ناخوشی
trichosis ناخوشی مو
liver trouble ناخوشی جگر
out break of a disease شیوع ناخوشی
diseases of this nature اینگونه ناخوشی ها
liver ناخوشی جگر
livers ناخوشی جگر
laryngopathy ناخوشی خرخره
pathogeny پیدایش ناخوشی
pathognomomical نماینده ناخوشی
impaludism ناخوشی مردابی
morbid anatomy از لحاظ ناخوشی
hepatic disease ناخوشی جگر
morbid ویژه ناخوشی
to be infected with disease ناخوشی راواگیرکردن
microzym میکرب ناخوشی
morbific ناخوشی اور
estival ناخوشی تابستانی
morbific تولیدکننده ناخوشی
myopathy ناخوشی ماهیچه
spelled حمله ناخوشی
spell حمله ناخوشی
spells حمله ناخوشی
maldemer ناخوشی دریا
mal de mer ناخوشی دریا
enteropathy ناخوشی رودهای
pathognomic نماینده ناخوشی
altitude sickness ناخوشی ارتفاع
dermatopathy ناخوشی پوست
biliousness ناخوشی زردابی
bulimy ناخوشی گرسنگی
he is liable to become sick اماده ناخوشی است
bunt ناخوشی قارچی گندم
attack اصابت یا نزول ناخوشی
paragrahia ناخوشی غلط نویسی
attacks اصابت یا نزول ناخوشی
pathogenesis مبحث پیدایش ناخوشی
laryngopathy ناخوشی خشک نای
metastasis جابجا شدن ناخوشی
foot rot ناخوشی پا در گاو و گوسفند
pestilence ناخوشی همه جاگیر
morbidly بطور ناخوشی یا فاسد
to swing the lead خود را به ناخوشی زدن
unhealthy ناخوش ناخوشی اور
mycotic دچار ناخوشی قارچی
contagion سرایت ناخوشی واگیر
arthropathy ناخوشی بند یا مفصل
contagions سرایت ناخوشی واگیر
epizootic ناخوشی همه گیرحیوانی
cirrhosis ناخوشی الکی جگر
epidmic disease ناخوشی همه جا گیر
sickleave مرخصی بابت ناخوشی
immune from disease مصون از گرفتن ناخوشی
psychiater پزشک ناخوشی دماغی
qualms ناخوشی همه جاگیر
qualm ناخوشی همه جاگیر
illness faded her beauty ناخوشی زیبایی اوراکاست
pandemics ناخوشی همه گیر
pandemic ناخوشی همه گیر
attacked اصابت یا نزول ناخوشی
pellagrous دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
mycetoma یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
nephritic درمان کننده ناخوشی گرده
idiopathy علاقه خاص ناخوشی جداگانه
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
foot and mouth یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
to i. the germs of a disease میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
To pretend sickness(ignorance). تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
hydrargyia or rism مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
the disease threatens to sprea این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
framboesia ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
germtheory فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
prosodemic درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
intercurreace مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
pellagra یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
humoral pathology علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
galvanist متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
pebrine یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
psilosis یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
pliantly polonica یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
vives یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
to pretend illness نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associate وابسته وابسته کردن
associates وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
helminthiasis ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
invermination دچاری به کرم روده ناخوشی کرم
specification تشخیص
percipience حس تشخیص
indistinctively بی تشخیص
assessment تشخیص
distinctions تشخیص
distinction تشخیص
assessments تشخیص
diagnostics تشخیص ها
denotation تشخیص
discernment تشخیص
diagnostic تشخیص
contradistinction تشخیص
In my judgement. As I see it. به تشخیص من
diagnoses تشخیص
discretion تشخیص
diagnosis تشخیص
vision recognition تشخیص بصری
spots تشخیص دادن
spot تشخیص دادن
indiscrimination عدم تشخیص
vertification of debts تشخیص مطالبات
voice recognition تشخیص صدا
indiscrete غیرقابل تشخیص
differential تشخیص دهنده
pattern recognition تشخیص الگو
differentials تشخیص دهنده
verification of debt تشخیص مطالبات
recognition تشخیص بازشناخت
pattern recognitation تشخیص الگو
visual identification تشخیص بصری
voice recognition تشخیص صوتی
psychodiagnosis تشخیص روانی
indiscreet فاقد حس تشخیص
espy تشخیص دادن
assess تشخیص دادن
espies تشخیص دادن
espied تشخیص دادن
assessing تشخیص دادن
flair قوه تشخیص
assesses تشخیص دادن
moral sense حس تشخیص خوب و بد
identification تشخیص هویت
to know right from wrong تشخیص دادن
diagnose تشخیص دادن
espying تشخیص دادن
diagnosed تشخیص دادن
distinguishing تشخیص دهنده
speech recogintion تشخیص گفتار
distinct قابل تشخیص
speech recogintion تشخیص کلام
discerns تشخیص دادن
discerned تشخیص دادن
discernible قابل تشخیص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com