Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
demiurgeous
وابسته به جهان افرین یااهریمن
demiurgic
وابسته به جهان افرین یااهریمن
Other Matches
creator the world
جهان افرین
demiurge
جهان افرین
world creating
جهان افرین
oecumenical
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
ecumenic
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
supemundane
بالاتراز چیزهای وابسته به این جهان
cosmopolitan
وابسته به همه جهان بین المللی
second world
جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
atlases
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlas
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
hurrary
افرین
well done
افرین
huzza
افرین
acclamation
افرین
huzzah
افرین
bravo
افرین
acclaims
افرین گفتن
hurray
افرین مرحبا
applauding
افرین گفتن
applaud
افرین گفتن
hurrah
مرحبا افرین
acclaim
افرین گفتن
applauds
افرین گفتن
acclaiming
افرین گفتن
acclaimed
افرین گفتن
applauded
افرین گفتن
catastrophic
فاجعه افرین
acclamable
شایان افرین
accaimer
افرین کننده
taste maker
سلیقه افرین
cheered
فریادوهلهله افرین هورا
plaudit
صدای افرین تمجید
cheers
فریادوهلهله افرین هورا
omnific
همه چیز افرین
insightful learning
یادگیری بینش افرین
cheer
فریادوهلهله افرین هورا
problem behavior
رفتار مشکل افرین
salvoes of applause
فریادهای افرین ازچند سو
problem child
کودک مشکل افرین
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
policy maker
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
macrocosm
جهان
macrocosms
جهان
universe
جهان
world
جهان
worlds
جهان
vale
جهان
vales
جهان
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
infinite universe
جهان نامتناهی
panorama
جهان نما
worldly-wise
جهان دیده
microcosm
جهان کوچک
panoramas
جهان نما
microcosms
جهان کوچک
inanimate nature
جهان جمادات
microcosms
جهان کهین
infinite universe
جهان باز
creator of the world
جهان آفرین
worldly wise
جهان دیده
cosmorama
جهان نما
the future
جهان اینده
the whole world
سراسر جهان
the vanity of the world
پوچی جهان
the old world
جهان کهنه
the next world
جهان اینده
the lower world
جهان پایین
the lower regions
جهان مردگان
the invisible world
جهان ناپدید
microcosm
جهان کهین
worldview
جهان بینی
this world of ours
این جهان ما
closed universe
جهان بسته
closed universe
جهان متناهی
finite universe
جهان بسته
finite universe
جهان متناهی
cosmography
شرح جهان
the invisible
جهان ناپدید
screenland
جهان سینما
animal kingdom
جهان جانوران
world test
ازمون جهان
world power
جهان نیرو
orrery
جهان نما
weltanschauung
جهان بینی
open universe
جهان باز
expansion of universe
انبساط جهان
internationalist
جهان گرا
free world
جهان ازاد
peregrinator
جهان گرد
animals kingdom
جهان جانوران
first world
جهان اول
filmdom
جهان سینما
Christendom
جهان مسیحیت
christenings
جهان مسیحیت
outworld
جهان بیرونی
faerie
جهان پریان
world view
جهان بینی
here below
دراین جهان
universe
جهان کیهان
Third World
جهان سوم
nether world
جهان پایین
nether world
این جهان
earthling
ساکن جهان
mineral kingdom
جهان جمادات
worldwide
در سرتاسر جهان
all over the world
در سراسر جهان
nether world
جهان اینده
all the world over
در سراسر جهان
underworld
زیرین جهان
universe of system
جهان سیستم
aboral
دورترین نقطه از جهان
georama
جهان نمای پوک
mundane affairs
کارهای این جهان
demimonde
جهان زنان هرجایی
the back of beyond
دورترین گوشه جهان
intermundane
واقع در میان دو جهان
outward things
جهان برونی یا فاهر
peregrination
جهان گردی دربدری
peregrinations
جهان گردی دربدری
oscillating universe
جهان نوسان کننده
vale
زمین جهان خاکی
superempirical
خارج از جهان مادی
superlunar
بیرون ازاین جهان
industrial workers of the world
کارگران صنعتی جهان
superlunary
بیرون از این جهان
supramundane
مافوق این جهان
vales
زمین جهان خاکی
extramundane
بیرون از جهان یادنیا
planisphere
جهان نمای مسطح
the church militant
قاطبه مسیحیان جهان
the art of the Ancient world
هنر جهان باستان
atlases
کتاب نقشهء جهان
Antiquity
جهان باستانی
[تاریخ]
atlas
کتاب نقشهء جهان
theseven wonders of the world
عجایب هفتگانه جهان
the Classical World
[the Ancient World]
جهان باستانی
[تاریخ]
third world countries
کشورهای جهان سوم
in ancient times
در اوقات جهان باستانی
ultramundane
ماورا جهان ماوراگیتی
all over the world
در همه جای جهان
to be born
چشم به جهان گشودن
the world and its fullness
جهان وهرچه دراوهست
the world is transitory
جهان ناپایدار است
under the sun
در جهان در زیر افتاب
world wide
مشهور جهان متداول درهمه جا
vegetable kingdom
جهان گیاهان مولود نباتی
transcendentalism
فلسفه خارج جهان مادی
premundane
پیش ازافرینش جهان بوده
antemundane
مربوط به پیش از افرینش جهان
sinusoidal projection
نقشه جهان نمای مسطح
the developed world
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
oecumenical
جامع مشهوردر سراسر جهان
he passed hence
ازاین جهان رخت بربست
he passed hence
این جهان را بدرود گفت
planisphere
جهان نمای سطح نما
third world economies
اقتصاد کشورهای جهان سوم
to know what's what
ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن
the whole world
همه دنیا تمامی جهان
in a battle for world domination
مبارزه برای سلطه جهان
the lower world
جهان مردگان عالم اسوات
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
the pilgrimage of life
زندگی چندروزه ادمی دراین جهان
time flies
<proverb>
عمر ضایع مکن ای دل که جهان می گذرد
apple
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apples
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
candidates' tournament
تورنمنت نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
candidates' matches
رویارویی نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
rhadamanthus
نام یکی از داوران جهان پایین
mundane era
تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
topsy-turvy world
[upside-down world]
جهان سروته
[درهم وبرهم ]
[وارونه ]
eustatic
مربوط به تغییرات سطح دریادر سرتاسر جهان
utopian
تصوری شخصی که درصدد اصلاح جهان است
America Online
بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
globetrotters
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
globetrotter
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
malism
عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
enterprise
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
atomism
عقیده باینکه جهان مادی ازذرات ریز ساده تشکیل شده است
enterprises
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com