English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
Other Matches
mesozoic وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
neozoic وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
paleozoic وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
cretaceous دوره زمین شناسی کرتاسه
precambrian قبل از دوره زمین شناسی کامبریان
zinjanthropus شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
eocene دوره زمین شناسی >ایوسن < در عهد سوم که بین >پلیوس < و اکیگوسن بوده
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
miocenic وابسته به دوره سوم
miocene وابسته به دوره سوم
preglacial وابسته به پیش از دوره یخ
paleocene وابسته به دوره پالیوسین
probationary وابسته به دوره کاراموزی یاازمایشی
millenial وابسته به دوره هزار ساله
sexantenary وابسته به عد د06 یا دوره 06ساله
pre chellean وابسته به اواخر دوره عصرحجر قدیم
protogenetic وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
protogenic وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
preexilic وابسته به قبل از دوره اسارت یهود در بابل
postexilic وابسته به دوره بعد از اسارت یهود دربابل
paleolithic وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
geologic وابسته به زمین شناسی
geological وابسته به زمین شناسی
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
date of acquisition تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
permian وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
premedical دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
contemporary هم دوره
bordered دوره
contemporaries هم دوره
rhythms دوره
border دوره
rhythm دوره
perimeters دوره
bordering دوره
periods دوره
era دوره
eras دوره
period دوره
session دوره
sets دوره
termed دوره
careers دوره
phase دوره
set دوره
careering دوره
careered دوره
courses : دوره
career دوره
circuits دوره
circuit دوره
setting up دوره
phased دوره
instar دوره
compass دوره
rimless بی دوره
felly دوره
felloe دوره
phases دوره
epoch دوره
epochs دوره
terming دوره
he has run his race دوره
periodicity دوره
outlining دوره
course : دوره
coursed : دوره
term دوره
reviewal دوره
cycled دوره
rim دوره
rims دوره
peripheries دوره
periphery دوره
to have ones fling دوره
outlines دوره
outlined دوره
cycles دوره
stadia دوره
stadium دوره
stadiums دوره
edge دوره
edges دوره
outline دوره
sessions دوره
pools دوره
one's d. دوره
pool دوره
pooled دوره
Ice Age دوره یخ
cycle دوره
perimeter دوره
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
cooling off period دوره ملایمت
elimination heat دوره مقدماتی
lifetimes دوره زندگی
termed دوره انتصاب
lifetime دوره زندگی
trimester دوره سه ماهه
trivium دوره نخستین
procurement cycle دوره خرید
probationary period دوره ازمایشی
caird دوره گرد
trochoid دوره گرد
cooling-off periods دوره ملایمت
cooling-off period دوره ملایمت
colportage دوره گردی
convalescence دوره نقاهت
term دوره انتصاب
production period دوره تولید
conducting period دوره رسانایی
innings دوره تصدی
game cycle دوره بازی
cycles دوره گردش
the rim of a wheel دوره چرخ
the iron age دوره بی رحمی
continous cycle دوره بی وقفه
the iron age دوره ستمگری
basic course دوره مقدماتی
maintenance period دوره نگهداری
testing time دوره ازمون
the a of infancy دوره بچگی
estrous cycle دوره فحلی
house party دوره خانگی
house-parties دوره خانگی
house-party دوره خانگی
cycle دوره گردش
tip circle دوره نوک
termtime دوره تحصیلی
probation دوره ازمایشی
biennium دوره دوساله
occupancy cycle دوره سکونت
foreperiod پیش دوره
slumps دوره رخوت
cycled دوره گردش
slumped دوره رخوت
flux linking a turn شاره دوره
meeting یک دوره مسابقه
financial period دوره مالی
slump دوره رخوت
neonatal period دوره نوزادی
term of maintenance دوره نگاهداری
slumping دوره رخوت
meetings یک دوره مسابقه
number of cycle تعداد دوره ها
pliocene دوره پلیوسن
termtime دوره تصدی
to serve apprenticeship دوره شاگردی
to run over دوره کردن
tempering cycle دوره بازپخت
hucksterer دوره گرد
practice period دوره تمرین
transition period دوره انتقال
quarterly period دوره سه ماهه
quarter [year] دوره سه ماهه
idle period دوره استراحت
idle time دوره عطالت
on probation در دوره ازمایشی
preparatory interval دوره امادگی
terming دوره انتصاب
transition period دوره گذار
rimmed دوره دار
blocking period دوره وقفه
fellyfelloe دوره درندگی
three-month period دوره سه ماهه
strolling دوره گرد
itinerant دوره گرد
budget period دوره بودجه
curricula دوره تحصیلات
triennium دوره سه ساله
recurrence interval دوره تناوب
sessions دوره تحصیلی
guarantee period دوره ضمانت
session دوره تحصیلی
limitation period دوره محدودیت
refractory period دوره بی پاسخی
refreshing course دوره بازاموزی
age دوره عصر.
ages دوره عصر.
cycle time زمان دوره
oxidizing period دوره احیاء
revolution یک دوره کامل
revolutions یک دوره کامل
oxidizing period دوره اکسیداسیون
heats دوره فحل
adolescence دوره جوانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com