English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
myogenic وابسته به ریشه ماهیچه
Other Matches
myomatous وابسته به اماس ماهیچه
radicular وابسته به ریشه کوچک
rhizopod وابسته به تیره ریشه پایان
monophyletic وابسته بیک ریشه واصل
rhizogenetic تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenic تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate ریشه گرفتن ریشه دار شدن
to strike root ریشه گرفتن ریشه دواندن
to take root ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
muscle ماهیچه
haunch ماهیچه
cores ماهیچه
muscles ماهیچه
torus ماهیچه
core ماهیچه
muscular strength وی ماهیچه
fillets ماهیچه
haunches ماهیچه
fillet ماهیچه
brawn ماهیچه
triceps ماهیچه سه سر
filleted ماهیچه
taenia ماهیچه
filleting ماهیچه
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
popliteus ماهیچه پس زانو
haunches ماهیچه طاق
myalgia درد ماهیچه
myasthenia سستی ماهیچه
buccinator ماهیچه شیپوری
buccinal muscle ماهیچه شیپوری
quadriceps ماهیچه چهارسر
muscularly با نیروی ماهیچه
rectus ماهیچه راست
pronator ماهیچه مکب
unstriped muscle ماهیچه صاف
muscled ماهیچه دار
muscling نمایش ماهیچه ها
core box قالب ماهیچه
dystaxia رعشه در ماهیچه ها
myocardium ماهیچه قلب
striate muscle ماهیچه مخطط
psoas ماهیچه کمر
myonicity انقباض ماهیچه
myopathy ناخوشی ماهیچه
myositis اماس ماهیچه
jerking انقباض ماهیچه
obturator ماهیچه مسدود
gluteus ماهیچه سرین
haunch ماهیچه طاق
rotator ماهیچه گردنده
smooth muscle ماهیچه صاف
jerk انقباض ماهیچه
jerked انقباض ماهیچه
jerks انقباض ماهیچه
splenius ماهیچه سر جنبان
myoclonus تشنج ماهیچه
myography شرح ماهیچه
myologist ماهیچه شناس
myology ماهیچه شناسی
bicipital دارای ماهیچه دوسر
emg برق نگاری ماهیچه
sarcology گفتار در ماهیچه هاوگوشتهای تن
bradyarthria کندگویی عصبی- ماهیچه یی
core print تکیه گاه ماهیچه
electromyography برق نگاری ماهیچه
corrugator ماهیچه چین دهنده
sphincter ماهیچه باسطه چلانه
lumbrical ماهیچه انگشت یا پنجه
bicipital مربوط به ماهیچه دوسر
d.muscle ماهیچه انبساط دهنده
psittacine parvus ماهیچه کوچک کمر
myocarditis اماس ماهیچه قلب
hyperkinesia or sis تشنج کش واکش ماهیچه
inotropic موجب انقباض ماهیچه
constrictor ماهیچه جمع کننده
thewed ماهیچه دار نیرومند
triceps extension تمرین تقویت ماهیچه سه سر
unstriped muscle ماهیچه غیر مخطط
myoma غده بافت ماهیچه
brawny گوشتالو ماهیچه دار
psittacine magnus ماهیچه بزرگ کمر
myograph واکنش نگار ماهیچه
rhomboid muscle ماهیچه چهارگوش معین
kinesalgia دردی که ازجنبش ماهیچه پیداشود
myoscope الت دیدن انقباض ماهیچه
musculation بخش یا ترکیب ماهیچه هادربدن
mussculature بخش یا ترتیب ماهیچه هادربدن
charley horse سختی وگرفتگی دردناک ماهیچه
masseter ماهیچه مخصوص جویدن عضله مضغ
musculature وضع وترتیب ماهیچه ها ساختمان عضلانی
d. muscle ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
cramp گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramps گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
cringed چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringing چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringes چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
interspinalis ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
cringe چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
roots ریشه
frange ریشه
radicals ریشه
stub ریشه
rootless بی ریشه
tie [knot] ریشه
fimbriation ریشه
radical ریشه
thrum ریشه
fringe ریشه
fringes ریشه
harle ریشه
harl ریشه
extraction ریشه
paronymous هم ریشه
rootlet ریشه چه
root ریشه
tassels ریشه
tassel ریشه
homoousian از یک ریشه
fimbria ریشه
rhizogenetic ریشه زا
expansion scab ریشه
rhizogenic ریشه زا
stumped ریشه
scab ریشه
scabs ریشه
radix ریشه
rhizogenous ریشه زا
stumping ریشه
stumps ریشه
fibreless بی ریشه
cama ریشه
stubbed ریشه
stubbing ریشه
stump ریشه
radicle ریشه چه
stubs ریشه
depth of face ریشه
cognate هم ریشه
rush root ریشه اریسا
rootage ریشه بندی
rootage مجموع ریشه ها
rooter ریشه کننده
irradicate از ریشه دراوردن
imaginary root ریشه ی انگاری
rooty شبیه ریشه
etymologies ریشه شناسی
deep-rooted ریشه کرده
rootlet ریشه فرعی
rush root ریشه ایرسا
paronym واژه هم ریشه
irradicate ریشه کن کردن
stemming ریشه اصل
cube root ریشه مکعب
rooted ریشه دار
ineradicable ریشه کن نشدنی
rooty ریشه دار
rooted ریشه کرده
stems ریشه اصل
radicle اصل ریشه
horse radish ریشه خردل
cube root ریشه سوم
cube roots ریشه مکعب
stemmed ریشه اصل
irradicable ریشه کن نشدنی
eradication ریشه کن کردن
fibrous ریشه دار
orris root ریشه بنفشه
imaginary root ریشه ی موهومی
i. and evdevolution ریشه گیری
stem ریشه اصل
eradication ریشه کن شدن
cube roots ریشه سوم
radicle ریشه کوچک
rhizopod ریشه پایان
supplanting از ریشه کندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com