Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (9 milliseconds)
English
Persian
mirror reading
وارونه خوانی
palinlexia
وارونه خوانی
Other Matches
solfeggio
نت خوانی سولفش خوانی
solfege
نت خوانی سولفش خوانی
recital
از بر خوانی
recitals
از بر خوانی
associations
هم خوانی
lip reading
لب خوانی
lip-reading
لب خوانی
association
هم خوانی
call in
تو خوانی
recitative
از بر خوانی
solmization
نت خوانی
sol fa
نت خوانی
recitations
از بر خوانی
recitation
از بر خوانی
solmization
وزن خوانی
to stab in the back
ریزه خوانی
antiphony
تهلیل خوانی
telepathy
اندیشه خوانی
lamentations
مرثیه خوانی
thought reading
اندیشه خوانی
solmizate
نت خوانی کردن
catalexia
مکرر خوانی
lamentation
مرثیه خوانی
scatter read
پراکنده خوانی
silent reading
بیصدا خوانی
phrenology
جمجمه خوانی
harangues
رجز خوانی
harangued
رجز خوانی
harangue
رجز خوانی
map reading
نقشه خوانی
illegutimation
حرمزادگی خوانی
flyting
رجز خوانی
psalmody
مزمور خوانی
psalmody
سرود خوانی
haranguing
رجز خوانی
declaiming
رجز خوانی کردن
declaimed
رجز خوانی کردن
declaim
رجز خوانی کردن
declaims
رجز خوانی کردن
map reading
نقشه خوانی کردن
incantation
افسون خوانی جادوگری
epigraphy
علم کتیبه خوانی
psalmodic
وابسته به زبور خوانی
direct reading instrument
دستگاه مستقیم خوانی
prayerfulness
عادت نماز خوانی
illegutimation
نادرستی نامشروع خوانی
orthoepic
مبنی بر درست خوانی
nocturn
سحر خوانی شبانه
news room
اطاق روزنامه خوانی
call statement
حکم فرا خوانی
incantations
افسون خوانی جادوگری
proofreading
نمونه خوانی کردن
solo
تک خوانی بطور انفرادی
proofread
نمونه خوانی کردن
slip
اشتباه در نقشه خوانی
solos
تک خوانی بطور انفرادی
proofreads
نمونه خوانی کردن
phrenological
وابسته به جمجمه خوانی
have one's nose in a book
<idiom>
کرم کتاب خوانی داشتن
kapell meister
رئیس دسته سرود خوانی
recitetion
از حفظ خوانی پس دادن درس
gray oral reading test
ازمون بلند خوانی گری
lipreading
فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
head over heels
وارونه
converses
وارونه
conversed
وارونه
resupinate
وارونه
upside down
وارونه
jackknife
وارونه
outside in
وارونه
converse
وارونه
topsyturvy
وارونه
backward
وارونه
turned inside out
وارونه
heels over head
وارونه
conversing
وارونه
reverses
وارونه
reversing
وارونه
reverse
وارونه
inverse
وارونه
right side up
وارونه
reversed
وارونه
the wrong side outward
وارونه
inverted
وارونه
topsy turvy
وارونه
topsy-turvy
وارونه
inversion
وارونه
inversions
وارونه
recitation
از حفظ خوانی بازگو نمودن درس حفظی شرح
recitations
از حفظ خوانی بازگو نمودن درس حفظی شرح
resupination
وارونه بودن
mirror writing
وارونه نویسی
to turn upside down
وارونه کردن
to keel over
وارونه کردن
reversely
وارونه بعکس
obcordate
بشکل دل وارونه
opposite meaning
معنی وارونه
turn out
وارونه کردن
reverse dive
شیرجه وارونه
reverse image
تصویر وارونه
reaction formation
واکنش وارونه
de-
وارونه کردن
turbinate
وارونه مخروط
palingraphia
وارونه نویسی
it is the other way round
وارونه است
cant
وارونه کردن
keels
وارونه شدن
ironies
وارونه گویی
backward association
تداعی وارونه
backset
معکوس وارونه
back azimuth method
گرای وارونه
anastrophe
سخن وارونه
converse
واژگون وارونه
inverts
وارونه کردن
inverting
وارونه کردن
invert
وارونه کردن
conversed
واژگون وارونه
converses
واژگون وارونه
conversing
واژگون وارونه
opposites
وارونه از روبرو
irony
وارونه گویی
opposite
وارونه از روبرو
inverted arch
قوس وارونه
inverse segregation
تجزیه وارونه
invcersely
بطور وارونه
inverted arch
طاق وارونه
inverted file
فایل وارونه
turns
وارونه کردن
keel
وارونه شدن
turn
وارونه کردن
backwards
ازپشت وارونه
invert arch
طاق وارونه
to tutn end for end
وارونه کردن برگرداندن
convert
برگرداندن وارونه کردن
converted
برگرداندن وارونه کردن
converting
برگرداندن وارونه کردن
converts
برگرداندن وارونه کردن
instead of the reverse
بجای وارونه این
turn over
وارونه کردن برگرداندن
uratzuk
ضربه مشت وارونه
walden inversion
وارونه سازی والدن
reverse
شکست وارونه کردن
contrariwise
بطور وارونه ومعکوس
full gainer
شیرجه وارونه با پشتک
reciprocal wavelength
طول موج وارونه
backward notion
حرکت قهقرایی یا وارونه
backward conditioning
شرطی کردن وارونه
inverted siphon
شتر گلوی وارونه
backward chaining
زنجیرهای کردن وارونه
negatively
منفی وار وارونه
reversing
شکست وارونه کردن
inverted vault
طاق قوسی وارونه
reverses
شکست وارونه کردن
reversed
شکست وارونه کردن
nowel
کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
obversely
بشکل تخم مرغ وارونه
inductive feedback
پیوست برگشت وارونه القائی
invertible
وارونه شدنی قابل قلب
double ressaunt
[ابزار بند با دو فیتیله وارونه]
in cavetto
[نقش برجسته کاری وارونه]
to invert a tumbler
پیاله یا استکانی را وارونه کردن
obovate
بشکل تخم مرغ وارونه
topsy-turvy world
[upside-down world]
جهان سروته
[درهم وبرهم ]
[وارونه ]
turbinate
فرفرهای مانند مخروط وارونه مارپیچ
keel
حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
keels
حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
to turn down
وارونه یاپشت رو گذاشتن تاه زدن برگرداندن
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
reversion
برعکس کردن وارونه کردن
hymnody
سرود خوانی سرود
war cry
رجز رجز خوانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com