English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
english words واژه ها یا لغات انگلیسی
Other Matches
king's english اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
Pidgin English <idiom> انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
anglicization انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
anglicism اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
portmanteau واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus واژه مرکب از دو واژه
lime juicer ملوان انگلیسی انگلیسی
anglicised انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicises انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicize انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicising انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizes انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizing انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicized انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
terminologies لغات
terminology لغات
wordbook فرهنگ لغات
word book فرهنگ لغات
dictionaries فرهنگ لغات
glossary فرهنگ لغات
dictionary فرهنگ لغات
ellipsis انداختن لغات
lexicon [dictionary] فرهنگ لغات
wordplay بازی با لغات
dictionary فرهنگ لغات
vocabularies فرهنگ لغات
vocabularies فهرست لغات
nomenclature مجموعه لغات
vocabulary فهرست لغات
vocabulary فرهنگ لغات
glossary فرهنگ لغات دشوار
lexical وابسته به فرهنگ لغات
nomenclator فهرست لغات و اسامی
etymologies علم اشتقاق لغات
etymology علم اشتقاق لغات
semantics علم لغات و معانی
glossaries فرهنگ لغات دشوار
vocabulary مجموع لغات یک زبان
vocabularies مجموع لغات یک زبان
vocabular مربوط به لغات یا فهرست ان
etymological مربوط به ریشه لغات
worded لغات رابکار بردن
word لغات رابکار بردن
syntactics علم ترکیب لغات
dictionary program برنامه فرهنگ لغات
gallicism اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
sesquipedalian معتاد به استعمال لغات دراز
semantics علم لغات معنی شناسی
glossaries فرهنگ لغات فنی سفرنگ
the a.of boreign words اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
reword لغات متنی را عوض کردن
spelling checker کنترل کننده حروف لغات
vocabular مربوط به فرهنگ لغات زبان
wordless غیرقابل بیان با لغات خاموش
glossary فرهنگ لغات فنی سفرنگ
onomastics علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
back formation لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
malapropian کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
malapropism استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
computer jargon لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
agglutination ترکیب لغات ساده و اصلی بصورت مرکب
synonymize الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
linguistics علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو لسانیات
processor کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
glossarist کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
exceptions ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exception ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
dedicated کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
neologism نو واژه
terming واژه
termed واژه
term واژه
mosul واژه
word واژه
neologisms نو واژه
worded واژه
British انگلیسی
english woman زن انگلیسی
limeys انگلیسی
limey انگلیسی
johnny انگلیسی
knuckle guard انگلیسی
Englishman انگلیسی
Englishwoman انگلیسی
Britishers انگلیسی
Britisher انگلیسی
Englishwomen انگلیسی
knuckle bow انگلیسی
English انگلیسی
Englishmen انگلیسی
Britons انگلیسی
Briton انگلیسی
wordbook واژه نامه
word count واژه شماری
neolalia واژه تراشی
word deafness واژه کری
philologist واژه شناس
paronym واژه هم ریشه
intercalation واژه افزایی
word order ترتیب واژه ها
punctuation for reference زیر واژه
dissylable واژه دوهجائی
word واژه سخن
worded واژه سخن
score out that word ان واژه را خط بزنید
dictionary واژه نامه
glossary واژه نامه
lexicon [dictionary] واژه نامه
word book واژه نامه
wordbook واژه نامه
the root of a word ریشه واژه
glossaries واژه نامه
keyword واژه کلیدی
buzz word رمز واژه
neologism واژه جدید
cognate واژه هم ریشه
loanword واژه بیگانه
word blindness واژه کوری
word-blindness واژه کوری
pejorative واژه تحقیری
loanword واژه عاریه
neologism واژه تراشی
neologisms واژه جدید
stimulus word واژه محرک
buzz words رمز واژه
synonyms واژه هم معنی
synonyms واژه مترادف
synonym واژه هم معنی
synonym واژه مترادف
coinage ابداع واژه
glossary واژه نامه
lexicology واژه شناسی
neologisms واژه تراشی
english self taught خوداموز انگلیسی
english speaking انگلیسی زبان
english system سیستم انگلیسی
HMS کشتی انگلیسی
johnny مرد انگلیسی
is a monetary sign انگلیسی است
In simple (plain) English. به انگلیسی ساده
in plain english به انگلیسی ساده
tommy atkins سرباز انگلیسی
redcoat سرباز انگلیسی
lime juicer کشتی انگلیسی
middle english انگلیسی تا 0051میلادی
english opening گشایش انگلیسی
anglophile انگلیسی دوست
arabic numeral اعداد انگلیسی
cleat عایق انگلیسی
jardin anglais باغ انگلیسی
after the english f. به سبک انگلیسی ها
cleat knob دگمه انگلیسی
ale ابجو انگلیسی
association croquet کروکه انگلیسی
English altar محراب انگلیسی
english billiards بیلیارد انگلیسی
king's english انگلیسی اصیل
British زبان انگلیسی
anglicization انگلیسی مابی
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
homely [British E] <adj.> بیمزه [واژه تحقیری]
word span test ازمون فراخنای واژه ها
logomachy بازی واژه پردازی
homely [British E] <adj.> خفه [واژه تحقیری]
pentasyllable واژه پنج هجائی
wordprocessing program برنامه واژه پردازی
homely [British E] <adj.> سنگین [واژه تحقیری]
that word is obsolescent ان واژه کم کم دارد مهجور
teragram واژه چهار حرفی
syncopation کوتاه سازی واژه
score out that word روی ان واژه خط بکشید
septisyllable واژه هفت هجائی
this word means a dog این واژه یعنی سگ
polysllable واژه جند هجائی
post fix در پایان واژه چسباندن
word association test ازمون تداعی واژه ها
word choice test ازمون واژه گزینی
word building test ازمون واژه سازی
wordage کلمات واژه بندی
lexicon واژه نامه دیکسیونر
lexicons واژه نامه دیکسیونر
octosyllable واژه هشت هجائی
an inseparable prefix سر واژه جدا نشدنی
prandial واژه شوخی امیز
dictionary sort ترتیب واژه نامهای
The English - speaking world. دنیای انگلیسی زبان
anglicise انگلیسی ماب کردن
structured english انگلیسی ساخت یافته
eeglish persian dictionary فرهنگ انگلیسی به فارسی
anglicise انگلیسی ماب شدن
He is good at English. انگلیسی اش خوب است
anglo saxon نژاد انگلیسی وساکنسونی
english thread پیچ و مهره انگلیسی
half and half نوعی ابجو انگلیسی
broken english انگلیسی دست و پا شکسته
The English speaking-countries. کشورهای انگلیسی زبان
zed تلفظ انگلیسی حرف Z
uniting سکه قدیم انگلیسی
limey سرباز یا ملوان انگلیسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com