Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
English
Persian
voluntary assignment
واگذاری اختیاری
Other Matches
transfer
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transferring
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfers
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
option dealer
واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
freewill
اختیاری
involuntariness
بی اختیاری
optional
اختیاری
voluntary
اختیاری
free will
اختیاری
facultative
اختیاری
arbitary
اختیاری
discretional
اختیاری
arbitrary
اختیاری
soft hyphen
خط تیره اختیاری
incontinency
ناپرهیزکاری بی اختیاری
incontinence
ناپرهیزکاری بی اختیاری
perseveation
تکرارغیر اختیاری
enuresis
بی اختیاری ادرار
optional feature
خصیصه اختیاری
optional consumption
مصرف اختیاری
option dealing
معاملات اختیاری
encopresis
بی اختیاری دفع
urinary incontinence
بی اختیاری ادرار
options
خصیصه اختیاری
frees
اختیاری مختار
optional conciliation
مصالحه اختیاری
freeing
اختیاری مختار
voluntary savings
پس اندازهای اختیاری
freed
اختیاری مختار
voluntary partnership
شرکت اختیاری
optional
حرکات اختیاری
free
اختیاری مختار
option
خصیصه اختیاری
voluntary exercise
حرکات اختیاری
ultimate factor of safety
ضریب اطمینان اختیاری
retirement
عقب نشینی اختیاری
voluntary conveyance
انتقال اختیاری بلاعوض
discretionary fiscal policy
سیاست مالی اختیاری
proctorize
زیر انضیاط در اوردن اختیاری داری کردن بر
disengagement
جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
rigging position
وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
transfers
واگذاری
assigment
واگذاری
transferring
واگذاری
transfer
واگذاری
abalienate
واگذاری
abaloenation
واگذاری
relinguishment
واگذاری
devolvement
واگذاری
consignation
واگذاری
cession
واگذاری
bailment
واگذاری
abandoment
واگذاری
transter
واگذاری
leave
واگذاری
conveyance
واگذاری
assignments
واگذاری
resign
واگذاری
assignment
واگذاری
condescension
واگذاری
conveyances
واگذاری
resigns
واگذاری
surrendering
واگذاری
resignations
واگذاری
surrender
واگذاری
transference
واگذاری
resignation
واگذاری
devolution
واگذاری
concessions
واگذاری
surrendered
واگذاری
surrenders
واگذاری
leaving
واگذاری
concession
واگذاری
estate in joint tenancy
واگذاری مشاع
abandons
واگذاری رهاسازی
distribution of forces
واگذاری نیروها
surrenders
واگذاری صرفنظر
abandoning
واگذاری رهاسازی
feoffment
واگذاری تیول
sector
منطقه واگذاری
sectors
منطقه واگذاری
abandonment
واگذاری دل کندن
transferable credit
اعتبارقابل واگذاری
target allocation
واگذاری هدف
retrocession
واگذاری مجد د
quiet enjoyment
واگذاری مطلق
instrument of assignment
سند واگذاری
infeudation
واگذاری به تیول
abandon
واگذاری رهاسازی
demission
واگذاری استعفاء
bail
واگذاری انتقال
submission
واگذاری تفویض
surrender
واگذاری صرفنظر
transfer
واگذاری نقل
remittances
وجه واگذاری
transferring
واگذاری تحویل
remittances
واگذاری وجه
transfers
واگذاری تحویل
transfers
واگذاری نقل
transferring
واگذاری نقل
remittance
واگذاری وجه
assignments
واگذاری اسناد
remittance
وجه واگذاری
apportionment
واگذاری اعتبار
assignment of contract
واگذاری قرارداد
surrendered
واگذاری صرفنظر
assignable credit
اغتبارقابل واگذاری
assignment
واگذاری اسناد
transfer
واگذاری تحویل
apportionment
واگذاری سهمیه بودجه
troop basis
مبنای واگذاری یکان
vested in interest
واگذاری حق انتفاع موجل
transferring
سند انتقال یا واگذاری
deed of assignment
سند واگذاری اختیارات
assignations
قرار ملاقات واگذاری
assignation
قرار ملاقات واگذاری
weapons assignment
واگذاری جنگ افزار
transfers
سند انتقال یا واگذاری
transfer
سند انتقال یا واگذاری
release documents against
واگذاری اسناد در مقابل
ration method
سبک واگذاری جیره
policy of d.
سیاست واگذاری اوضاع
full power
اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
vested in possession
واگذاری مال تحت تصرف
releases
ازاد سازی رهایی واگذاری
vests
واگذاری حقی یامالی به دیگری
released
ازاد سازی رهایی واگذاری
release
ازاد سازی رهایی واگذاری
air defense sector
منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
vest
واگذاری حقی یامالی به دیگری
grant
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
grants
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
granted
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
self surrender
واگذاری خود تسلیم به اراده
leases
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
lease
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
leases
نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
lease
نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
granted
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
tail
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
cession
صرفنظر کردن از چیزی وواگذار کردن ان واگذاری
tailed
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tails
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tasking
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
constructive notice
ابلاغ اختیاری در CL ابلاغی که به وکیل شخص بشود قانونی یااعتباری نامیده میشود و درمقابل ان " ابلاغ رسمی یاواقعی " قرار دارد و ان ابلاغی است که به خود شخص بشود
withdrawals
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
enfeoffment
واگذاری ملک یاتیول ملک
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
assignment
[of something]
[to something]
واگذاری
[به چیزی]
[از چیزی]
assignation
[of something]
[to something]
واگذاری
[به چیزی]
[از چیزی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com