Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (13 milliseconds)
English
Persian
infeudation
واگذاری به تیول
Search result with all words
feoffment
واگذاری تیول
Other Matches
transfer
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transferring
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfers
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
fiefs
تیول
feudality
تیول
vassalage
تیول
feu
تیول
fiet
تیول
fief
تیول
feudal
تیول گرای
liege
صاحب تیول
feudatory
صاحب تیول
seignior
صاحب تیول
feudary
صاحب تیول
feoffor
تیول بخش
feoffee
تیول دار
feoffer
تیول بخش
enfeoff
تیول بخشیدن
feoffee
گیرنده تیول
feudalism
تیول گرایی
feoffment
سندواگذاری تیول
lord paramount
صاحب تیول عمده
feudatory
تابع شرایط تیول
mansion house
خانه صاحب تیول
feudal
وابسته به تیول فئودال
seigniorial
وابسته بصاحب تیول
manor houses
خانه ارباب یا صاحب تیول
manor house
خانه ارباب یا صاحب تیول
quitrent
اجازه مقطوع تیولدارجز به صاحب تیول
feudally
به ترتیب ملوک الطوایف بطور تیول
seignorage
حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
seigniorage
حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
feudalization
عمل ملوک الطوایفی کردن تبدیل به تیول
vassals
رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
vassal
رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
leet
دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
subinfeudate
اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
sergeanty
انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
copyhold
تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
abaloenation
واگذاری
abalienate
واگذاری
transfers
واگذاری
transferring
واگذاری
transfer
واگذاری
abandoment
واگذاری
assigment
واگذاری
relinguishment
واگذاری
transter
واگذاری
consignation
واگذاری
cession
واگذاری
bailment
واگذاری
devolvement
واگذاری
surrenders
واگذاری
condescension
واگذاری
concession
واگذاری
leaving
واگذاری
resign
واگذاری
resigns
واگذاری
surrendering
واگذاری
conveyance
واگذاری
devolution
واگذاری
assignments
واگذاری
transference
واگذاری
conveyances
واگذاری
assignment
واگذاری
concessions
واگذاری
leave
واگذاری
surrender
واگذاری
resignations
واگذاری
resignation
واگذاری
surrendered
واگذاری
transferable credit
اعتبارقابل واگذاری
abandonment
واگذاری دل کندن
surrenders
واگذاری صرفنظر
sectors
منطقه واگذاری
estate in joint tenancy
واگذاری مشاع
target allocation
واگذاری هدف
abandoning
واگذاری رهاسازی
retrocession
واگذاری مجد د
quiet enjoyment
واگذاری مطلق
voluntary assignment
واگذاری اختیاری
abandons
واگذاری رهاسازی
abandon
واگذاری رهاسازی
instrument of assignment
سند واگذاری
sector
منطقه واگذاری
distribution of forces
واگذاری نیروها
remittances
واگذاری وجه
transfers
واگذاری نقل
remittances
وجه واگذاری
transfers
واگذاری تحویل
surrender
واگذاری صرفنظر
transferring
واگذاری نقل
transferring
واگذاری تحویل
surrendered
واگذاری صرفنظر
transfer
واگذاری نقل
transfer
واگذاری تحویل
assignment of contract
واگذاری قرارداد
bail
واگذاری انتقال
remittance
وجه واگذاری
assignments
واگذاری اسناد
assignable credit
اغتبارقابل واگذاری
apportionment
واگذاری اعتبار
submission
واگذاری تفویض
remittance
واگذاری وجه
assignment
واگذاری اسناد
demission
واگذاری استعفاء
transfer
سند انتقال یا واگذاری
deed of assignment
سند واگذاری اختیارات
assignation
قرار ملاقات واگذاری
release documents against
واگذاری اسناد در مقابل
ration method
سبک واگذاری جیره
troop basis
مبنای واگذاری یکان
transfers
سند انتقال یا واگذاری
weapons assignment
واگذاری جنگ افزار
assignations
قرار ملاقات واگذاری
vested in interest
واگذاری حق انتفاع موجل
transferring
سند انتقال یا واگذاری
policy of d.
سیاست واگذاری اوضاع
apportionment
واگذاری سهمیه بودجه
vested in possession
واگذاری مال تحت تصرف
released
ازاد سازی رهایی واگذاری
release
ازاد سازی رهایی واگذاری
self surrender
واگذاری خود تسلیم به اراده
air defense sector
منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
vest
واگذاری حقی یامالی به دیگری
vests
واگذاری حقی یامالی به دیگری
releases
ازاد سازی رهایی واگذاری
grants
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
granted
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
grant
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
leases
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
lease
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
leases
نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
lease
نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
grant
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
tail
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tails
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
cession
صرفنظر کردن از چیزی وواگذار کردن ان واگذاری
tasking
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
enfeoffment
واگذاری ملک یاتیول ملک
assignment
[of something]
[to something]
واگذاری
[به چیزی]
[از چیزی]
assignation
[of something]
[to something]
واگذاری
[به چیزی]
[از چیزی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com