English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (6 milliseconds)
English Persian
enfeoffment واگذاری ملک یاتیول ملک
Other Matches
transferring واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfers واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
assignments واگذاری
assignment واگذاری
condescension واگذاری
conveyances واگذاری
conveyance واگذاری
surrendering واگذاری
resigns واگذاری
transferring واگذاری
devolvement واگذاری
consignation واگذاری
transfers واگذاری
abalienate واگذاری
surrenders واگذاری
abaloenation واگذاری
surrendered واگذاری
abandoment واگذاری
surrender واگذاری
assigment واگذاری
bailment واگذاری
transfer واگذاری
cession واگذاری
concession واگذاری
concessions واگذاری
resignation واگذاری
resignations واگذاری
transter واگذاری
leave واگذاری
leaving واگذاری
devolution واگذاری
resign واگذاری
relinguishment واگذاری
transference واگذاری
transfers واگذاری نقل
transfers واگذاری تحویل
quiet enjoyment واگذاری مطلق
apportionment واگذاری اعتبار
assignable credit اغتبارقابل واگذاری
feoffment واگذاری تیول
estate in joint tenancy واگذاری مشاع
instrument of assignment سند واگذاری
distribution of forces واگذاری نیروها
retrocession واگذاری مجد د
target allocation واگذاری هدف
transferable credit اعتبارقابل واگذاری
voluntary assignment واگذاری اختیاری
demission واگذاری استعفاء
infeudation واگذاری به تیول
assignment of contract واگذاری قرارداد
bail واگذاری انتقال
remittance وجه واگذاری
remittances وجه واگذاری
remittances واگذاری وجه
abandons واگذاری رهاسازی
remittance واگذاری وجه
submission واگذاری تفویض
abandonment واگذاری دل کندن
assignments واگذاری اسناد
sectors منطقه واگذاری
assignment واگذاری اسناد
sector منطقه واگذاری
abandoning واگذاری رهاسازی
abandon واگذاری رهاسازی
surrender واگذاری صرفنظر
transferring واگذاری نقل
transferring واگذاری تحویل
transfer واگذاری نقل
transfer واگذاری تحویل
surrenders واگذاری صرفنظر
surrendered واگذاری صرفنظر
release documents against واگذاری اسناد در مقابل
ration method سبک واگذاری جیره
vested in interest واگذاری حق انتفاع موجل
troop basis مبنای واگذاری یکان
policy of d. سیاست واگذاری اوضاع
weapons assignment واگذاری جنگ افزار
deed of assignment سند واگذاری اختیارات
assignations قرار ملاقات واگذاری
assignation قرار ملاقات واگذاری
apportionment واگذاری سهمیه بودجه
transfer سند انتقال یا واگذاری
transfers سند انتقال یا واگذاری
transferring سند انتقال یا واگذاری
release ازاد سازی رهایی واگذاری
released ازاد سازی رهایی واگذاری
vested in possession واگذاری مال تحت تصرف
releases ازاد سازی رهایی واگذاری
grant امتیاز اجازه واگذاری رسمی
grants امتیاز اجازه واگذاری رسمی
vests واگذاری حقی یامالی به دیگری
self surrender واگذاری خود تسلیم به اراده
air defense sector منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
granted امتیاز اجازه واگذاری رسمی
vest واگذاری حقی یامالی به دیگری
lease واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
leases واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
leases نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
lease نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
grant واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
tail واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tails واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
cession صرفنظر کردن از چیزی وواگذار کردن ان واگذاری
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
assignment [of something] [to something] واگذاری [به چیزی] [از چیزی]
assignation [of something] [to something] واگذاری [به چیزی] [از چیزی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com