Total search result: 203 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
cable accessory |
وسایل کابل |
|
|
Search result with all words |
|
anchor line extension kits |
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات |
topology |
توپولوژی شبکه که تمام وسایل به یک کابل و به hub مرکزی وصل هستند |
Other Matches |
|
drop cable |
بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند. |
duct |
لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد |
time |
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند |
timed |
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند |
times |
آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند |
TDR |
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن |
ethernet |
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور |
cpu |
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی |
prevention of stripping |
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی |
beach gear |
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله |
tackle |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
tackled |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
tackles |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
tackling |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
recovers |
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل |
recover |
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل |
mounting |
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل |
recovering |
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل |
excess property |
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی |
T connector |
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند |
BNC connector |
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود |
localtalk |
استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند |
channel |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channeled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channeling |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channelled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channels |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
pipeline assets |
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله |
map |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
maps |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
bios |
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند |
service test |
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل |
computation of replacement factors |
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل |
dispersal lays |
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها |
red concept |
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف |
landing aids |
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما |
pioneer tools |
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری |
cryptoancillary equipment |
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز |
cable assembly |
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل |
basics |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
basic |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
basic issue items |
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده |
kits |
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل |
kit |
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل |
cable head |
سر کابل |
cable |
کابل |
cable assembly |
کابل |
own ship's course bus |
کابل او اس سی |
cable clip |
پل کابل |
Kabul |
کابل |
cabling |
کابل |
cabled |
کابل |
clips |
مفصل کابل |
long distance cable |
کابل ارتباطی |
telecommunication cable |
کابل ارتباطی |
cable shield |
لوله کابل |
cable way |
مسیر کابل |
cable clamp |
بست کابل |
cable box |
اتاقک کابل |
bowden control cable |
کابل کنترل |
light weight cable |
کابل سبک |
cablet |
کابل کوچک |
clippings |
مفصل کابل |
caoxial cable |
کابل کواکسیال |
low capacitance cable |
کابل با فرفیت کم |
low loss cable |
کابل با تلفات کم |
multicore cable |
کابل افشان |
multi conductor cable |
کابل افشان |
bunched cable |
کابل چندلایی |
cable accessory |
قطعات کابل |
microphone cable |
کابل میکروفن |
suspension cable |
کابل اویزان |
measuring cable |
کابل سنجش |
clipped |
مفصل کابل |
cord |
کابل واکسیل |
cords |
کابل واکسیل |
cable block |
مجموعه کابل |
cable block |
قسمت کابل |
mains cable |
کابل شبکه |
clip |
مفصل کابل |
cable guard |
نگهدارنده کابل |
main cable |
کابل اصلی |
gas filled cable |
کابل گاز |
gas cable |
کابل گازی |
four core cable |
کابل چهاررشتهای |
flexible cable |
کابل خم پذیر |
flat cable |
کابل پهن |
flat cable |
کابل تخت |
cable support |
بست کابل |
come along clamp |
بست کابل |
duplex wire |
کابل دو سیمه |
coaxial cable |
کابل هم محور |
duplex cable |
کابل دو سیمه |
concentric cable |
کابل هم مرکز |
dead end eye |
قلاب کابل |
extension |
کابل خرطومی |
cable connector |
دو شاخه کابل |
connecting cable |
کابل رابط |
connection cable |
کابل اتصال |
gas impregnated cable |
کابل گازی |
gas impregnated cable |
کابل گازدار |
greenfield conductor |
کابل گرینفیلد |
junction cable |
کابل اتصال |
coaxial cable |
کابل هم مرکز |
intermediate type submarine cable |
کابل ساحلی |
coax |
کابل هم محور |
coaxial line |
کابل هم محور |
communication cable |
کابل ارتباطی |
coaxed |
کابل هم محور |
coaxes |
کابل هم محور |
coaxing |
کابل هم محور |
cable cleat |
بست کابل |
ignition cable |
کابل احتراق |
cable grip |
چنگال کابل |
hook cable |
کابل قلاب |
hoisting cable |
کابل بالاکش |
grid lead |
کابل شبکه |
cable distribution head |
مقسم سر کابل |
control cable |
کابل کنترل |
cable core |
سیم کابل |
single core cable |
کابل یک رشتهای |
subscriber's cable |
کابل اتصال |
ribbon cable |
کابل نواری |
quadoed cable |
کابل چهارسیمه |
supply cable |
کابل تغذیه |
suspension cable |
کابل معلق |
tag line |
کابل اتصالی |
tape cable |
کابل نواری |
telegraph cable |
کابل تلگراف |
telegraph cable buoy |
بویه کابل |
telephone cable |
کابل تلفن |
subscriber's cable |
کابل مشترک |
battery charging cable |
کابل باتری پر کن |
lead |
کابل هادی |
single core cable |
کابل یک سیمه |
single core |
کابل یک رشتهای |
stranded conductor |
کابل تک لایی |
single conductor cable |
کابل تک لایی |
sheave |
ریل و کابل |
sheating of cable |
پوشش کابل |
sheathed cable |
کابل زرهی |
binding screw |
کلم کابل |
wiring |
کابل کشی |
starter cable |
کابل استارتر |
leads |
کابل هادی |
b.x. conductor |
کابل ب ایکس |
trunk cable |
کابل ارتباطی |
sockets |
کفش کابل |
trunk line cable |
کابل ارتباط |
underground cable |
کابل زیرزمینی |
welding lead |
کابل جوش |
extensions |
کابل خرطومی |
stranded wire |
کابل تک لایی |
anchor cable |
کابل لنگر |
outgoing cable |
کابل خروجی |
power cable |
کابل قدرت |
armored cable |
کابل مسلح |
anti induction cable |
کابل ضد القا |
trunk cable |
کابل ترانک |
three core cable |
کابل سه رشتهای |
anchor line cable |
کابل لنگر |
twin cable |
کابل دو قلویی |
chandelle |
[کابل در شیار ستون ها] |
cable way |
سیم یا کابل نقاله |
high frequency cable |
کابل فرکانس بالا |
cable jointing sleeve |
مفصل انشعاب کابل |
socket |
[محل اتصال کابل] |
communication cable |
کابل جریان ضعیف |
d.c. cable |
کابل جریان دائم |
elevator control cable |
کابل برق اسانسور |
fiber cored cable |
کابل با مغز فیبری |
multicore cable |
کابل چند رشتهای |
fibre optic cable |
کابل فیبر نوری |
cable joint |
مفصل اتصال کابل |
four core cable |
کابل چهار سیمه |
dial cable |
کابل صفحه مدرج |
lead covered cable |
کابل با غلاف سربی |
high tension cable |
کابل فشار قوی |
high voltage cable |
کابل فشار قوی |
non metallic waterproof wiring |
کابل با پوشش لاستیکی |
power supply cable |
کابل منبع قدرت |
lighting cable |
کابل نور روشنایی |
power supply cable |
کابل منبع تغذیه |
power feed cable |
کابل برق رسانی |
power feed cable |
کابل تغذیه برق |
power cable |
کابل جریان قوی |
low frequency cable |
کابل فرکانس پایین |
optical |
استفاده از کابل نوری |
oil filled cable |
کابل روغنی الکتریکی |
phantomed cable |
کابل چهار سیمی |
quadded cable |
کابل چهار سیمی |
non metallic sheathed cable |
کابل با پوشش غیرفلزی |
multi conductor cable |
کابل چند رشتهای |
service cable |
کابل مصرف کننده |
sheathed cable |
کابل زره دار |
insulated cable |
کابل عایق شده |
null modem cable |
کابل مودم خنثی |
multiple cable |
کابل چند رشتهای |
multiple conductor cable |
کابل چند رشتهای |
sheathed cable |
کابل غلاف دار |