Dictiornary-Farsi | وصیت وصایا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 86 (6 milliseconds)

English	Persian
will	وصیت وصایا
willed	وصیت وصایا
wills	وصیت وصایا


Other Matches

execution of wills	اجرای وصایا
probate court	دادگاه وصایا و ارث
testamentary causes	امور مربوط به وصایا
testacy	دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
willed	وصیت وصیت نامه
will	وصیت وصیت نامه
wills	وصیت وصیت نامه
bequest	وصیت
bequests	وصیت
injunction	وصیت
testament	وصیت
injunctions	وصیت
testaments	وصیت
wills	وصیت کردن
wills	وصیت وصیتنامه
make a will	وصیت کردن
contractual will	وصیت عهدی
willed	وصیت وصیتنامه
he died intestate	بی وصیت مرد
hand down <idiom>	وصیت کردن
universal legacy	وصیت مطلق
testator	وصیت کننده
testate	دارای وصیت
testate	وصیت کرده
testamentary	مطابق با وصیت
testamentary	وصیت شده
possessory will	وصیت تملیکی
nuncupative will	وصیت شفاهی
making a will	وصیت کردن
make one's will	وصیت کردن
willed	وصیت کردن
will	وصیت وصیتنامه
testaments	وصیت نامه
testament	وصیت نامه
to make one's will	وصیت کردن
bequeath	وصیت کردن
intestate	بدون وصیت
bequeathed	وصیت کردن
intestate	متوفای بی وصیت
bequeaths	وصیت کردن
will	وصیت کردن
bequeathing	وصیت کردن
testaments	تدوین وصیت نامه
testamentary	وابسته به وصیت نامه
law of succession	حقوق ارث و وصیت
intestate death	موت بدون وصیت
intestacy	فوت پیش از وصیت
intestacy	نداشتن وصیت نامه
wills	با وصیت واگذارکردن خواستن
will	با وصیت واگذارکردن خواستن
Old Testament	پیمان یا وصیت قدیم
to nuncupate a will	زبانی وصیت کردن
willed	با وصیت واگذارکردن خواستن
testament	تدوین وصیت نامه
intestate	فاقد وصیت نامه
administration of a will	اجرای وصیت نامه
testacy	تهیه وتدوین وصیت نامه
testate	وصیت کردن شهادت دادن
devised	تعبیه کردن وصیت نامه
demise	انتقال دادن مال با وصیت
testate	متوفایی که وصیت کرده باشد
republication of will	اعاده اعتبار وصیت نامه
devise	تعبیه کردن وصیت نامه
d. will	پیش نویس یا وصیت نامه
begueath	تملیک مال به وسیله وصیت
devising	تعبیه کردن وصیت نامه
devises	تعبیه کردن وصیت نامه
intestate	کسی که بدون وصیت می میرد
probate	رونوشت گواهی شده وصیت نامه
devise	به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devises	به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
intestate	کسی که پیش از وصیت کردن فوت کرده است
devising	به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devised	به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
intestable	وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
gavelkind	تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
restraint of marriage	شرط ضمن هبه یا وصیت که به طور مطلق ازدواج متهب یا موصی له را منع کنند
nuncupative will	در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
propounder	ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
probate	گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
holographs	سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
holograph	سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
escheat	حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن

will