English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (5 milliseconds)
English Persian
symbolic parameter پارامتر نمادی
Other Matches
logistic منطق نمادی مربوط به منطق نمادی
symbolic نمادی
symbolic code کد نمادی
symbolically نمادی
asemia ناتوانی نمادی
symbolization نمادی کردن
symbolic address نشانی نمادی
binary system نظام دو نمادی
symbolic representation بازنمایی نمادی
asemasia ناتوانی نمادی
symbolic processes فرایندهای نمادی
symbolic notation نشانگذاری نمادی
symbol stringe رشته نمادی
symbolic address آدرس نمادی
symbolic code رمز نمادی
symbolic coding کدگذاری نمادی
symbolic interpretation تفسیر نمادی
symbolic logic منطق نمادی
symbolic language زبان نمادی
parameters پارامتر
z parameter پارامتر "زد"
parameter پارامتر
vicarious trial and error کوشش و خطای نمادی
symbolic coding برنامه نویسی نمادی
symbolic programing برنامه نویسی نمادی
variable parameter پارامتر متغییر
wave parameter پارامتر موج
value parameter پارامتر مقداری
shielding parameter پارامتر حفافتی
replaceable parameter پارامتر جایگزینی
formmal parameter پارامتر صوری
impact parameter پارامتر برخورد
input parameter پارامتر ورودی
lattice parameter پارامتر شبکه
linkage parameter پارامتر پیوندی
parameter setting پارامتر نشانی
passing parameter پارامتر عبوری
positional parameter پارامتر وضعیتی
pseudoparameter شبه پارامتر
racah parameter پارامتر راکاه
refernce parameter پارامتر مرجع
actual parameter پارامتر واقعی
frequency parameter پارامتر فرکانس
drive designator پارامتر دیسک گردان
adjustable parameter پارامتر تنظیم پذیر
impact parameter پارامتر ضرب شونده
deceleration parameter پارامتر کند شدن
y parameter پارامتر چهار قطبی ایگرگ
parameters ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
parameter ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
communication پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
parameter نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
parameters نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
Ouroboros نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
Elibilinde [طرحی ترکی در گلیم بافی که نمادی از یک انسان و حالت دست به کمر وی را نشان می دهد.]
yin yang مرد و زن [نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
sainak سایناک [نوعی نگاره در فرش های ترکمن که نمادی از شاخ قوچ را نشان میدهد و در حواشی بافته می شود.]
fasces [نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
set 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
symbol table جدول نمادها جدول نمادی
paradise rug طرح درختی باغ و گل [در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.]
Murghi rugs فرش های مرغی [این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
peacock طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com