Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (6 milliseconds)
English
Persian
sbirro
پاسبان ایتالیایی
Other Matches
marchesa
زن ایتالیایی
Italians
ایتالیایی
Italian
ایتالیایی
italianize
ایتالیایی کردن
italianism
ایتالیایی مابی
foxtail millet
ارزن ایتالیایی
bocci
بولینگ ایتالیایی
italicism
عبارات و اصطلاحات ایتالیایی
leghorn
کلاه سبدی ایتالیایی
Italianate
سبک معماری ایتالیایی
eustachian
پیداشده توسط پزشک ایتالیایی
malpighian
وابسته به کالبد شناس ایتالیایی
spaghetti western
فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
spaghetti westerns
فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
tarantella
رقص تند دو نفری ایتالیایی
ravioli
نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته
italian game
بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
Pre-Raphaelites
هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
giuoco piano
جوئوکو پیانو در بازی شطرنج ایتالیایی
Pre-Raphaelite
هر نقاش ایتالیایی پیش از دوران رافائل
fallopian
پیداشده توسط فلوپیوس کالبدشناس ایتالیایی
cantoria
[واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
grappa
نوعی کنیاک خالص وبی رنگ ایتالیایی
irredentism
سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا
spumone
بستنی میوه ومغز بادام ومیوه جات ایتالیایی
spumoni
بستنی میوه ومغز بادام ومیوه جات ایتالیایی
cops
پاسبان
custos
پاسبان
robert
پاسبان
peon
پاسبان
police officer
پاسبان
police officers
پاسبان
custodier
پاسبان
bobbies
پاسبان
policed
پاسبان
police
پاسبان
cop
پاسبان
gendarme
پاسبان
policemen
پاسبان
policeman
پاسبان
polices
پاسبان
constable
پاسبان
bobby
پاسبان
gendarmes
پاسبان
constables
پاسبان
irredentist
طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
night watch
پاسبان شب گزمه
sepoy
پاسبان محلی
nightstick
باتوم پاسبان
guarding
پاسبان مستحفظ
truncheons
چوب پاسبان
truncheon
چوب پاسبان
the policeman watched him
پاسبان اورامیپائید
watch man
پاسبان مراقب
guards
پاسبان مستحفظ
guard
پاسبان مستحفظ
nightsticks
باتوم پاسبان
death watch
پاسبان مرده
picket guard
پاسبان اردوگاه
coast guardsman
پاسبان دریاکنار
castle ward
پاسبان دژیاقلعه
game keep
پاسبان شکار
watchdog
سگ پاسبان نگهبان
watchdogs
سگ پاسبان نگهبان
hayward
پاسبان حصارهاوپرچین ها
pompeian
وابسته به شهر ایتالیایی که زیر خاکسترهای اتش نشانی پنهان است
cop
پاسبان
[اصطلاح روزمره]
filth
[British E]
پاسبان
[اصطلاح روزمره]
rozzer
[British E]
پاسبان
[اصطلاح روزمره]
A posse of police officers and soldiers
یک دسته از پاسبان و سرباز
pig
[American E]
پاسبان
[اصطلاح تحقیر آمیز]
doberman pinscher
سگ پاسبان المانی متوسط الجثه
johnny
جوان ژیگولو و خوشگذران پاسبان
machiavellism
اصول عقایدماکیاولی فیلسوف وسیاستمدار ایتالیایی قرن 51که فلسفه استبداد جدید نیزنامیده میشود
cerberus
سگ سه سری که پاسبان دوزخ بوده مستحفظ
death watch
پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
The Watchmans sleep is the thiefs lantern .
<proverb>
چراغ دزد خواب پاسبان است .
billies
چوبدستی باطوم یاچوب قانون پاسبان یار
copper
[police officer]
پاسبان
[اغلب تحقیر آمیز]
[اصطلاح عامیانه]
billy
چوبدستی باطوم یاچوب قانون پاسبان یار
hesperides
نام حوریهای دریایی که پاسبان باغ سیبهای زربودند
cordon
یک عده پاسبان یانظامی که درفواصل معین محلی رااحاطه کنند خط قرنطینه
cordons
یک عده پاسبان یانظامی که درفواصل معین محلی رااحاطه کنند خط قرنطینه
pierrot
دلقک صامت ایتالیایی دلقک
pierrots
دلقک صامت ایتالیایی دلقک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com