Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
palletized
پالت بندی شده
Other Matches
flat pallet
پالت کف هواپیما یا کشتی پالت صاف پالت کف صاف
pallet
پالت
pallete
پالت
deck board
کف پالت
pallets
پالت
pallet
پالت
box palet
پالت جعبهای
pallette
لوحه ارایش پالت
palletetisation
بصورت پالت دراوردن
box palet
پالت مکعب مستطیل شکل
air delivery platform
پالت مخصوص بارریزی هوایی
deck board
کف یا رویه پالت حمل مهمات
bindings
مهار کردن بار در روی پالت
binding
مهار کردن بار در روی پالت
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording
جمله بندی کلمه بندی
classification
طبقه بندی رده بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
lineament
طرح بندی صورت بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications
طبقه بندی رده بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
funicular
بندی
mud sill
ته بندی
funiculars
بندی
hermetic sealing
اب بندی
humidity insulation
اب بندی
humidity insulation
نم بندی
snack
ته بندی
laced
بندی
snacks
ته بندی
commisural
بندی
commissural
بندی
patching
سر هم بندی
nailed up
سر هم بندی
alignments
صف بندی
seals
اب بندی
vanation
رگ بندی
neuration
رگ بندی
alignment
صف بندی
striation
خط بندی
trimerous
سه بندی
queing
صف بندی
seal
اب بندی
articular
بندی
lapping
اب بندی
queuing
صف بندی
sealing off
اب بندی
waterproofing
اب بندی
taping
ته بندی
tabulated
جدول بندی
scheduling queue
صف زمان بندی
sealing wax
موم اب بندی
taxonomies
طبقه بندی
taxonomy
طبقه بندی
totalization
جمع بندی
grade
درجه بندی
formulation
صورت بندی
juggle
چشم بندی
tabulates
جدول بندی
patchery
سرهم بندی
phantasma
چشم بندی
pluralization
جمع بندی
sealing joint
اتصال اب بندی
seal bars
میلههای اب بندی
package
بسته بندی
premunition
پیش بندی
ranks
رتبه بندی
ranked
رتبه بندی
rank
رتبه بندی
package
عدل بندی
regimentalation
گروه بندی
packages
بسته بندی
packages
عدل بندی
molecular alignment
صف بندی مولکولی
packaged
بسته بندی
paragraphic
بندی فقرهای
tabulate
جدول بندی
wagering
شرط بندی
packaged
عدل بندی
grades
درجه بندی
rootage
ریشه بندی
ring clossure
حلقه بندی
rhyme scheme
قافیه بندی
reticulation
شبکه بندی
paging
صفحه بندی
queuing theory
نظریه صف بندی
watertight diaphragm
پرده اب بندی
sealing
اب بندی کردن
partitioning
جزء بندی
triangularization
مثلث بندی
trelliswork
داربست بندی
toe protection
پاشنه بندی
to take a snack
ته بندی کردن
to pin up
بی بندی کردن
to nails up
سر هم بندی کردن
to mull a mull of
سر هم بندی کردن
to make a muddle of
سر هم بندی کردن
to make a mess of
سر هم بندی کردن
terracing
تراس بندی
tariff classification
تعرفه بندی
triangulation
مثلث بندی
typification
سنخ بندی
watertight core
هسته اب بندی
waterproofing course
لایه اب بندی
waterproofing course
اندود اب بندی
wainscoting
تخته بندی
regimentation
گروه بندی
vertebration
فقره بندی
vertebration
مهره بندی
vernation
برگ بندی
underpin
پی بندی کردن
underpinned
پی بندی کردن
underpins
پی بندی کردن
venation
رگه بندی
scheme of colour
رنگ بندی
typification
طبقه بندی
tabulation
جدول بندی
systemization
طبقه بندی
gamble
شرط بندی
gambled
شرط بندی
gambles
شرط بندی
skelton
استخوان بندی
single sling
باربردار یک بندی
shuttering
تخته بندی
shoring
شمع بندی
self dramatization
بخود بندی
segmentation
قطعه بندی
sealings
بتونه اب بندی
sealing screw
پیچ اب بندی
sealing liquid
مایع اب بندی
snow job
سرهم بندی
somatotyping
سنخ بندی تن
syllabification
هجا بندی
syllabicity
هجا بندی
syllabication
هجا بندی
summation
جمع بندی
subsumption
رده بندی
stratification
طبقه بندی
stratification
چینه بندی
stratification
لایه بندی
stratification
قشر بندی
steining
طوقه بندی
staping
مرحله بندی
juggled
چشم بندی
justification
صفحه بندی
gradin
پله بندی
gipsyhood
غربال بندی
gipsydom
غربال بندی
scaffold
تخته بندی
gemmulation
جرثومه بندی
rationing
جیره بندی
rationing
سهمیه بندی
division
طبقه بندی
divisions
طبقه بندی
formwork
قالب بندی
formatting
قالب بندی
colonnades
ستون بندی
colonnade
ستون بندی
justifications
صفحه بندی
lattice work
شبکه بندی
lathing
تخته بندی
laggin
عایق بندی
lacevi
بندی کردن
stockade
حصار بندی
stockades
حصار بندی
netting
شبکه بندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com