English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
receptor پذیرایی کننده
receptors پذیرایی کننده
Other Matches
reception پذیرایی
entertainment پذیرایی
entertainments پذیرایی
receptions پذیرایی
entertains پذیرایی کردن
palor اطاق پذیرایی
reception rooms اتاق پذیرایی
reception room اتاق پذیرایی
lodges پذیرایی کردن
lodged پذیرایی کردن
lodge پذیرایی کردن
drawing rooms سالن پذیرایی
accessible آماده پذیرایی
drawing rooms اطاق پذیرایی
drawing room سالن پذیرایی
drawing room اطاق پذیرایی
entertained پذیرایی کردن
entertain پذیرایی کردن
receives پذیرایی کردن از
parlor اطاق پذیرایی
levee مجلس پذیرایی
parlours اطاق پذیرایی
parlour اطاق پذیرایی
parlors اطاق پذیرایی
receive پذیرایی کردن از
open house پذیرایی از مهمان
roll out the red carpet <idiom> حسابی پذیرایی کردن
amusements فریب خوردگی پذیرایی
to serve oneself از خود پذیرایی کردن
accessibility امادگی برای پذیرایی
wait on (someone) hand and foot <idiom> به هر نحوی پذیرایی کردن
presence chamber اطاق بار یا پذیرایی
amusement فریب خوردگی پذیرایی
at someone's beck and call <idiom> همیشه آماده پذیرایی
red carpet علامت پذیرایی مخصوص
entertainment تفریحات پذیرایی کردن
to keep open house ازهرکس پذیرایی کردن
at home پذیرایی در ساعت معین
entertainments تفریحات پذیرایی کردن
hospitalization پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
receptions قدرت پذیرش پذیرایی کردن
do the honors <idiom> مثل یک مهماندا پذیرایی کردن
reception قدرت پذیرش پذیرایی کردن
welcome خوشامد گفتن پذیرایی کردن
welcomed خوشامد گفتن پذیرایی کردن
welcomes خوشامد گفتن پذیرایی کردن
one's d. روز پذیرایی شخص درهفته
parlormaid کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
valhalla سالن پذیرایی خدای اودین
welcoming خوشامد گفتن پذیرایی کردن
board and lodging خوابگاه با پذیرایی غذا [در مهمانسرا یا هتل]
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
spurner رد کننده
abjurer or abjuror کننده
repudiationist رد کننده
filleted پر کننده
trackers پی کننده
doers کننده
tracker پی کننده
hoppers لی لی کننده
skittish رم کننده
sensor حس کننده
squelcher له کننده
fizzy کف کننده
squasher له کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
hopper لی لی کننده
doer کننده
filleting پر کننده
renunciant کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
renunciant رد کننده
bidder کننده
solvents اب کننده
fillets پر کننده
solver حل کننده
solvent اب کننده
bidders کننده
surfy کف کننده
fluxing oil اب کننده
bandwidth یچ کننده
bender خم کننده
thinner کم کننده
puffer پف کننده
benders خم کننده
crepitant خش خش کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com