English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English Persian
chuck پرتاب نادرست
chucked پرتاب نادرست
chucks پرتاب نادرست
Other Matches
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one and one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
pentathlon مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throw ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
deathlon مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
unfairly نادرست
phony نادرست
trumped up نادرست
inexact نادرست
unfair نادرست
amiss نادرست
inconsecutive نادرست
false نادرست
dishonest نادرست
inconsequent نادرست
unsafe نادرست
foul نادرست
in error <adj.> نادرست
infirmly نادرست
false <adj.> نادرست
false code کد نادرست
out of order نادرست
spurious نادرست
fouls نادرست
foulest نادرست
fouler نادرست
fouled نادرست
impure نادرست
imprecise نادرست
crooked نادرست
out of trim نادرست
trumped-up نادرست
phoneys نادرست
phoney نادرست
sinister کج نادرست
phonies نادرست
inaccurate نادرست
wrongful نادرست
out of a نادرست
erroneous نادرست
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
fallacy of composition تعمیم نادرست
misconstruction تعبیر نادرست
missatement گفته نادرست
vicious بدطینت نادرست
unsound ناخوش نادرست
foul bill of lading بارنامه نادرست
mistranslation ترجمه نادرست
inaccurate نادرست یا غلط
false code رمز نادرست
misconstructions تفسیر نادرست
inexactly بطور نادرست
mispronunciation تلفظ نادرست
misconstructions تعبیر نادرست
paralogism قیاس نادرست
miscue ضربه نادرست
inaccurately بطور نادرست
misconstruction تفسیر نادرست
error عقیده نادرست
false ساختگی نادرست
wrong answers پاسخهای نادرست
wrong information اطلاعات نادرست
mispronunciations تلفظ نادرست
heterography املای نادرست
mispronounciation تلفظ نادرست
wrongfully بطور نادرست
by indirection با وسائل نادرست
improper نامناسب نادرست
false information اطلاعات نادرست
distractor گزینه نادرست
foul play کار نادرست
misinformation خبر نادرست
errors عقیده نادرست
false information خبر نادرست
jackleg ناشی نادرست
untrue نادرست خائن
malfunctions نادرست عمل کردن
paralpgize قیاس نادرست ساختن
sigmatism تلفظ نادرست حرف " س "
misallocation of resources تخصیص نادرست منابع
unfair trade practice اعمال تجاری نادرست
malfunctioned نادرست عمل کردن
malfunction نادرست عمل کردن
true false questions پرسشهای درست- نادرست
suggestio falsi افهار و اعلام نادرست
mininformation اطلاع یا خبر نادرست
lies سخن نادرست گفتن
prismatic spectacles عینک نادرست نما
lie سخن نادرست گفتن
lied سخن نادرست گفتن
off base <idiom> غیر دقیق ،نادرست
wild cat بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
incorrect نادرست یا به همراه خطا
foozle بدساختن ضربت نادرست
wide of the mark <idiom> از هدف به دور بردن ،نادرست
false start اغاز نادرست خطا در شروع
paralogist کسیکه قیاس نادرست میسازد
ungrammatical مخالف ایین دستور نادرست
mal خطا نادرست و متقلبانه را می رساند
an i calculation حساب نادرست یا غیر دقیق
false starts اغاز نادرست خطا در شروع
logical معادل وضعیت منط قی نادرست یا صفر
boolean operation یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
skews میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skewing میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skew میزان کردن چیزی به صورت نادرست
weapon delivery پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
ambiguities خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
zero 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
out of square خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
contamination ذخیره کردن اطلاعات در جای نادرست در حافظه
Everybody condemned his foolish behaviour . همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
zeroes 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zeros 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
ambiguity خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
semantics خطای ناشی از استفاده از نشانه نادرست در یک دستور برنامه
grammatical error استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر
hazards خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarded خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
mis پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
hazarding خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
logical خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
hazard خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
debounce جلوگیری از محسوس بسته شدنهای نادرست یا جعلی یک کلید یا سوئیچ
grafts پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafted پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
mis- پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
graft پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
neither nor function تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
fraud دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
denial تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
frauds دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
cancels کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
components خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
denials تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
cancelling کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancel کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
NOR function = تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
component خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
fallacy of composition استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
boolean operation کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
palettes تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
palette تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
burn out گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
NOT function تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
gap سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
boolean algebra قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
negative سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negatives سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
gaps سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
aliasing اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
algebra ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
toss پرتاب
tossed پرتاب
tossing پرتاب
throw پرتاب
tosses پرتاب
throws پرتاب
detrusion پرتاب
jaculation پرتاب
shoved پرتاب
hurls پرتاب
hurled پرتاب
hurl پرتاب
shoves پرتاب
shoving پرتاب
shied پرتاب
shies پرتاب
shyer پرتاب
shyest پرتاب
shying پرتاب
shy پرتاب
throwing پرتاب
shove پرتاب
pitches پرتاب
launching پرتاب
launched پرتاب
launch پرتاب
putting پرتاب
launches پرتاب
puts پرتاب
jetting پرتاب
pitch پرتاب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com