English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
fees پرداخت اجرت به صورت همت عالی
Other Matches
payroll لیست حقوق صورت پرداخت
dead rent اجاره بهایی که در صورت عدم استفاده از عین مستاجره نیز باید پرداخت شود
advanced level پایه مهارت عالی در سطح عالی
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
on an even keel <idiom> به ترتیب عالی یا محیطی عالی
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
salaries اجرت
salary اجرت
hiring اجرت
hires اجرت
hire اجرت
remuneration اجرت
remunerations اجرت
feoff اجرت
fee اجرت
fee [payment to professional people] اجرت
professional fee اجرت
wage اجرت
premiums اجرت
premium اجرت
waged اجرت
waging اجرت
wages اجرت
retour sans protet اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
fair equivalent remuneration اجرت المثل
brokerage اجرت دلال
specified wage اجرت المسمی
reasonable of average wage fair اجرت المثل
rent proper اجرت المسمی
remuneration اجرت المثل
wages اجرت کارمزد
waged اجرت کارمزد
assize rent اجرت المسمی
wage اجرت کارمزد
quit rent اجرت المثل
waging اجرت کارمزد
remunerations اجرت المثل
specified rent اجرت المسمی
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
rewards جزاء اجرت در جعاله
pay حقوق ماهیانه اجرت
paying حقوق ماهیانه اجرت
reward جزاء اجرت در جعاله
hiring اجرت کرایه کردن
pays حقوق ماهیانه اجرت
rewarded جزاء اجرت در جعاله
hire اجرت کرایه کردن
hires اجرت کرایه کردن
stowage اجرت تنگ هم چیدن کالا
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
apprenticeships دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeship دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
unrivaled عالی
ripping عالی
highs عالی
cool <adj.> عالی
swells عالی
swelled عالی
highest عالی
superlatives عالی
excellent عالی
sick [British E] <adj.> عالی
awesome <adj.> عالی
great <adj.> عالی
superlative عالی
splendid عالی
advanced عالی
high عالی
copesetic عالی
copacetic عالی
superior عالی
palmary عالی
superiors عالی
tophole عالی
top hole عالی
capital عالی
living end <idiom> عالی
braved عالی
brave عالی
wicked <adj.> عالی
exquisite عالی
first rate عالی
braver عالی
braves عالی
eximious عالی
braving عالی
bravest عالی
knockouts عالی
firsthand عالی
top-notch عالی
spankings عالی
advance عالی
immense عالی
beauts عالی
beaut عالی
whizzbang عالی
whizbang عالی
knockout عالی
imperial عالی
first-rate عالی
advances عالی
spanking عالی
slap-up عالی
par excellence عالی
nobby عالی
remarkable عالی
advancing عالی
wallies عالی
wally عالی
plummiest عالی
magnificent عالی
superbly عالی
ripsnorting عالی
superb عالی
much عالی
lofty عالی
high grade عالی
braw عالی
supreme عالی
spiffy عالی
swell عالی
famous عالی
plummier عالی
beautiful عالی
super عالی
plummy عالی
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
high command فرماندهی عالی
finest عالی لطیف
grandly بطور عالی
level best خیلی عالی
jim dandy چیز عالی
magna cum laude با درجه عالی
pluperfect خیلی عالی
fined عالی لطیف
fine عالی لطیف
your excellency جناب عالی
supreme فرماندهی عالی
high moral روحیه عالی
toppers چیز عالی
high ranking عالی رتبه
pooh bah عالی مرتبه
perfects عالی ساختن
topping عالی ممتاز
toppings عالی ممتاز
quodlibet نکته عالی
high toned زیر عالی
elevating عالی کردن
high contrast تغایر عالی
top رویه عالی
top-notch <idiom> عالی ،بهترین
How wonderful(nice,beautiful). چه خوب ( چه عالی )
perfected عالی ساختن
topper چیز عالی
time of one's life <idiom> زمان عالی
elevates عالی کردن
elevate عالی کردن
top-class عالی بااستانداردبالا
quad density چگالی عالی
higher education اموزش عالی
dignitary عالی مقام
dignitaries عالی مقام
evolution تمرین عالی
glad-rags پوشاک عالی
much عالی مقام
perfect عالی ساختن
perfecting عالی ساختن
sovereign عالی و موثر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com