Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
deferred payment
پرداخت بصورت یوزانس
Other Matches
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
usance
یوزانس
aluminum pigmented dope
لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
commision agent
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
nap side
خواب فرش
[با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
progress payment
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
picker
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage
کسری پرداخت کسر پرداخت
fate
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
saddle bag
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
claim for indemnification
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
pomegrenate design
طرح گل اناری
[این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
peacock
طرح طاووس
[این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dividend warrant
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
in human shape
بصورت یا
as
<conj.>
<prep.>
بصورت
falsely
<adv.>
بصورت اشتباه
in his own similitude
بصورت خودش
in the f.
بصورت جسمانی
briefly
<adv.>
بصورت اجمالی
properly
<adv.>
بصورت صحیح
rightfully
<adv.>
بصورت صحیح
justly
<adv.>
بصورت صحیح
duly
<adv.>
بصورت صحیح
correctly
<adv.>
بصورت صحیح
aright
<adv.>
بصورت صحیح
rightly
<adv.>
بصورت صحیح
curtly
<adv.>
بصورت اجمالی
compendiously
<adv.>
بصورت اجمالی
in outward show
بصورت فاهر
bulk
بصورت عمده
on consignment
بصورت امانی
particulate
بصورت ذره
twist
تاب نخ
[بصورت اس یا زد]
manually
بصورت دستی
simoltaneously
بصورت همزبان
in black and white
<idiom>
بصورت نوشتار
Outwardly . on the face of it.
بصورت ظاهر
curtly
<adv.>
بصورت کوتاه
compendiously
<adv.>
بصورت کوتاه
integrally
بصورت عددصحیح
nominally
بصورت فاهر
briefly
<adv.>
بصورت کوتاه
curtly
<adv.>
بصورت خلاصه
briefly
<adv.>
بصورت خلاصه
toothily
بصورت مضرس
unintentionally
<adv.>
بصورت غلط
inadvertently
<adv.>
بصورت غلط
by accident
<adv.>
بصورت غلط
as a result of a mistake
<adv.>
بصورت غلط
by a mistake
<adv.>
بصورت غلط
by mistake
<adv.>
بصورت غلط
orderly
<adv.>
بصورت منظم
by a mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
tidily
<adv.>
بصورت منظم
neatly
<adv.>
بصورت منظم
spuriously
<adv.>
بصورت غلط
spuriously
<adv.>
بصورت اشتباه
unintentionally
<adv.>
بصورت اشتباه
inadvertently
<adv.>
بصورت اشتباه
by accident
<adv.>
بصورت اشتباه
as a result of a mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
by mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
corporately
بصورت شرکت
duly
<adv.>
بصورت منظم
autonomously
بصورت خودگردان
compendiously
<adv.>
بصورت خلاصه
in a topic form
بصورت عنوان
wrongly
<adv.>
بصورت غلط
phonily
<adv.>
بصورت غلط
incorrectly
<adv.>
بصورت غلط
faultily
<adv.>
بصورت غلط
falsely
<adv.>
بصورت غلط
wrongly
<adv.>
بصورت اشتباه
phonily
<adv.>
بصورت اشتباه
incorrectly
<adv.>
بصورت اشتباه
carbonation
بصورت کربنات
faultily
<adv.>
بصورت اشتباه
orderly
<adv.>
بصورت صحیح
duly
<adv.>
بصورت مرتب
neatly
<adv.>
بصورت مرتب
periodically
بصورت دورهای
tidily
<adv.>
بصورت مرتب
orderly
<adv.>
بصورت مرتب
tidily
<adv.>
بصورت صحیح
neatly
<adv.>
بصورت صحیح
pay
پرداخت
refunded
پس پرداخت
refund
پس پرداخت
pays
پرداخت
refunding
پس پرداخت
paying
پرداخت
remitment
پرداخت
settlement
پرداخت
burnisher
پرداخت گر
settlements
پرداخت
disbursement
پرداخت
discharging
پرداخت
refunds
پس پرداخت
expenditure
پرداخت
making good
پرداخت
lustreer
پرداخت
glosser
پرداخت گر
glaze
پرداخت
glazes
پرداخت
finishes
پرداخت
defrayal
پرداخت
finishing touches
پرداخت
payment
پرداخت
refinishing
پرداخت
payments
پرداخت
furbisher
پرداخت گر
renderings
پرداخت
rendering
پرداخت
finish
پرداخت
discharges
پرداخت
discharge
پرداخت
bleaching
پرداخت
polishes
پرداخت
finishing
پرداخت
trim
پرداخت
polish
پرداخت
pt
پرداخت
outlay
پرداخت
romance
بصورت تخیلی در اوردن
fictionalizing
بصورت افسانه دراوردن
echelons
بصورت پلکان در اوردن
echelon
بصورت پلکان در اوردن
fictionalising
بصورت داستان دراوردن
miniaturize
بصورت مینیاتوردر اوردن
l support
نگهداشتن بصورت زاویه
miniaturising
بصورت مینیاتوردر اوردن
fictionalising
بصورت افسانه دراوردن
wisp
بصورت حلقه در اوردن
miniaturises
بصورت مینیاتوردر اوردن
miniaturised
بصورت مینیاتوردر اوردن
romances
بصورت تخیلی در اوردن
wisps
بصورت حلقه در اوردن
linearize
بصورت طولی دراوردن
miniaturizes
بصورت مینیاتوردر اوردن
intellectualize
بصورت فکری در اوردن
briefly
<adv.>
بصورت مختصر و مفید
fictionalized
بصورت افسانه دراوردن
fictionalized
بصورت داستان دراوردن
fictionalizes
بصورت افسانه دراوردن
compendiously
<adv.>
بصورت مختصر و مفید
curtly
<adv.>
بصورت مختصر و مفید
band
بصورت نوار دراوردن
fictionalize
بصورت داستان دراوردن
fictionalize
بصورت افسانه دراوردن
story
بصورت داستان در اوردن
gasify
بصورت گاز دراوردن
formulize
بصورت فرمول دراوردن
dramatization
بصورت نمایش در اوردن
formularize
بصورت فرمول دراوردن
bands
بصورت نوار دراوردن
wholesale
بصورت عمده فروختن
miniaturizing
بصورت مینیاتوردر اوردن
blanket buying
خرید بصورت عمده
fictionalised
بصورت افسانه دراوردن
democratization
بصورت دموکراسی درامدن
democratize
بصورت دموکراسی دراوردن
fictionalised
بصورت داستان دراوردن
liquidizing
بصورت مایع دراوردن
liquidizes
بصورت مایع دراوردن
liquidized
بصورت مایع دراوردن
liquidize
بصورت مایع دراوردن
decorticate
بصورت الیاف در اوردن از
alcoholize
بصورت الکل دراوردن
volumes
بصورت مجلد دراوردن
codifying
بصورت رمز دراوردن
codify
بصورت رمز دراوردن
codifies
بصورت رمز دراوردن
automated purchasing
خرید بصورت اتوماتیک
carbonate
بصورت کربن دراوردن
carbonate
بصورت ذغال دراوردن
volume
بصورت مجلد دراوردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com