Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
glazing
پرداخت لعاب کاری
Other Matches
glaze finish
پرداخت برق یا لعاب
aluminum pigmented dope
لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
burnishing
پرداخت کاری
finishing
پرداخت کاری
planishing stand
مقام پرداخت کاری
gossamer
لعاب خورشید لعاب عنکبوت
progress payment
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
napping waste
ضایعات عمل خارزنی
[این ضایعات در فرش های دستی بعد از پرداخت و یا در هنگام مقراض کاری بوجود آمده و در فرش های ماشینی پس از خار زدن سطح فرش بوسیله ماشین حاصل می شود.]
enamel
لعاب
glair
لعاب
glost
لعاب
bandolin
لعاب
frit
لعاب
coating varnish
لعاب
slime
لعاب
coat of laquer
لعاب
glazing
لعاب
glaze
لعاب
mucilage
لعاب
glazes
لعاب
washed mineral
لعاب سفیداب
base course
قشر لعاب
glaire
سفیده لعاب
salt glaze
لعاب نمکی
glaze
لعاب شیشه
overglaze
لعاب ثانوی
air thread
لعاب خورشید
refractory enamel
لعاب نسوز
bands of turquoise
لعاب فیروزهای
insulating varnish
لعاب عایق
apply glaze
لعاب کردن
overglaze
با لعاب پوشاندن
enamel varnish
لاک لعاب
enamel coat
روکش لعاب
varnishes
لعاب زدن به
phosphate finish
لعاب فسفات
varnishing
لعاب زدن به
varnished
لعاب زدن به
varnish
لعاب زدن به
quince seed mucilage
لعاب بهدانه
dipping enamel
لعاب شناور
glazes
لعاب شیشه
enamel
لعاب مینا
enamel
لعاب دادن
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage
کسری پرداخت کسر پرداخت
fate
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
synthetic resin enamel
لعاب صمغ مصنوعی
enamel
لعاب دادن مینا
vitreous enamel coating
روکش لعاب شیشهای
overcolour
زیاد لعاب دادن
enamelling oven
کوره لعاب دهی
baking enamel
لعاب دادن با گرما
binder course
لایه یا قشر لعاب
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
bat
لعاب مخصوص فروف سفالی
bats
لعاب مخصوص فروف سفالی
glazes
لعابی کردن لعاب دادن
batted
لعاب مخصوص فروف سفالی
bacino
سفال لعاب دار رنگی
graniteware
فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
glaze
لعابی کردن لعاب دادن
gossamery
لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
overglaze
روی چیزی را لعاب دادن
gallvanize
لعاب دادن با فلز روی
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
polish the apple
<idiom>
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
torched
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torches
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
glid
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
claim for indemnification
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
glazing kiln
کوره لعابی کوره لعاب پزی
drilling pattern
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
garnishing
زینت دادن لعاب دادن
dividend warrant
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
plumbery
سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics
موزاییک کاری معرق معرق کاری
discharge
پرداخت
rendering
پرداخت
discharges
پرداخت
renderings
پرداخت
settlement
پرداخت
settlements
پرداخت
finish
پرداخت
trim
پرداخت
paying
پرداخت
polishes
پرداخت
remitment
پرداخت
finishes
پرداخت
polish
پرداخت
pays
پرداخت
pt
پرداخت
pay
پرداخت
defrayal
پرداخت
refinishing
پرداخت
glaze
پرداخت
finishing
پرداخت
bleaching
پرداخت
payments
پرداخت
making good
پرداخت
lustreer
پرداخت
glosser
پرداخت گر
outlay
پرداخت
finishing touches
پرداخت
expenditure
پرداخت
furbisher
پرداخت گر
burnisher
پرداخت گر
discharging
پرداخت
refunding
پس پرداخت
refunds
پس پرداخت
glazes
پرداخت
disbursement
پرداخت
payment
پرداخت
refunded
پس پرداخت
refund
پس پرداخت
disburse
پرداخت کردن
tumbled
پرداخت کردن
disbursed
پرداخت خرج
tumble
پرداخت کردن
disbursed
پرداخت کردن
disburses
پرداخت خرج
dishonors
خودداری از پرداخت
tumbles
پرداخت کردن
disburse
پرداخت خرج
installments
پرداخت قسطی
instalment
پرداخت قسطی
scour
پرداخت کردن
financing
پرداخت هزینه
scoured
پرداخت کردن
prest
پیش پرداخت
instalments
پرداخت قسطی
buffer
پرداخت کردن
liabilities
دیون پرداخت
dishonours
خودداری از پرداخت
dishonored
خودداری از پرداخت
burnish
پرداخت کردن
casual payment
پیش پرداخت
burnishes
پرداخت کردن
finances
پرداخت هزینه
financed
پرداخت هزینه
finance
پرداخت هزینه
disbursing
پرداخت کردن
dishonoring
خودداری از پرداخت
dishonouring
خودداری از پرداخت
dishonoured
خودداری از پرداخت
liability
دیون پرداخت
disburses
پرداخت کردن
dishonour
خودداری از پرداخت
disbursing
پرداخت خرج
never-never
پرداخت قسطی
payable on demand
پرداخت عندالمطالبه
paid
پرداخت شده
payee
پرداخت شونده
payees
پرداخت شونده
lump sum payment
پرداخت یکجا
lump sum payment
پرداخت نقدی
advance payment
پیش پرداخت
unpaid
پرداخت نشده
money back
تضمین پرداخت
payable at sight
پرداخت دیداری
pay off
پرداخت کردن
part payment
پرداخت اقساطی
overpayment
پرداخت اضافی
subscription
تعهد پرداخت
subscriptions
تعهد پرداخت
on account payment
پیش پرداخت
non payment
عدم پرداخت
monthly payment
پرداخت ماهانه
advice note
دستورپیش پرداخت
final payment
پرداخت نهایی
earnest money
پیش پرداخت
d. note
درخواست پرداخت
date of maturity
موعد پرداخت
date of payment
موعد پرداخت
deferred payment
پرداخت معوق
deferred payment
پرداخت اتی
demand for payment
تقاضای پرداخت
finisher
پرداخت کننده
by payment
از طریق پرداخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com