English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (3 milliseconds)
English Persian
care پرستاری
cared پرستاری
cares پرستاری
attendance پرستاری
attendances پرستاری
health nursing پرستاری
Other Matches
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
wet-nurse پرستاری کردن
tendance موافبت پرستاری
wet nurse پرستاری کردن
wet-nurses پرستاری کردن
health nursing تخصص پرستاری
nurse پروراندن پرستاری کردن
nursed پروراندن پرستاری کردن
nurses پروراندن پرستاری کردن
dry nurse پرستاری که به بچه شیر ندهد
hospitaler فرقههای مسیحی که از بیماران ومعلولین پرستاری میکردند
baby-minder شخصیکهدر منزلخود از بچههایی که والدین شاغل دارند پرستاری میکند
tended وجه کردن پرستاری کردن
tending وجه کردن پرستاری کردن
tends وجه کردن پرستاری کردن
ministers پرستاری کردن بخش کردن
minister پرستاری کردن بخش کردن
tend وجه کردن پرستاری کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com