Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
bascula
پرش قوسی کامل اسب ازروی مانع
Other Matches
hurdles
مسابقه پرش ازروی مانع
hurdle
مسابقه پرش ازروی مانع
injudiciously
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
pusillanimously
ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
impartially
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
fast and loose
ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
discerningly
ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pig headedly
ازروی کله شقی ازروی کودنی
expertly
ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
hedgehog
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
full mobilization
تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
full scale
باندازه کامل بمقیاس کامل
full annealing
بازپخت کامل تاباندن کامل
completed case
جعبه کامل خشاب کامل
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
dammed
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dam
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
cycloidal
قوسی
arch dam
سد قوسی
arched
قوسی
arched bridge
پل قوسی
circinate
قوسی
arcuate
قوسی
obstructor
وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
ocant altitude
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
dividing planes
بالههای قوسی
semilunar
کمانی قوسی
arched culvert
ابگذر قوسی
arc boutant
شمع قوسی
segmental arch
طاق قوسی
bow windows
پنجره قوسی
arched bents
قابهای قوسی
bow window
پنجره قوسی
arc lamp
لامپ قوسی
arc rectifier
یکسوکننده قوسی
arc shaped
قوسی شکل
arc light projector
نورافکن قوسی
loop pass
پاس قوسی
arc welding
جوشکاری قوسی
arc cathode
کاتد قوسی
gravity arch dam
سد قوسی وزنی
intersecting
قوسی متقاطع
massive arch dam
سد قوسی وزنی
arc boutant
ستون قوسی
clip angle
نبشی قوسی
multiple arch dam
سد چند قوسی
curved mould
قالب قوسی
imago
حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough
بطور کامل کامل
shielded arc welding
جوشکاری قوسی الکتریکی
lob
ضربه ارام و قوسی
simple arc
لامپ قوسی ساده
drop vault
طاق قوسی خفته
skewback
پایه طاق قوسی
metalic arch welding
جوش قوسی فلزی
inverted vault
طاق قوسی وارونه
lobbed
ضربه ارام و قوسی
protective gas arc welding
جوشکاری قوسی با گازمحافظ
enclosed arc lamp
لامپ قوسی محفوظ
lobbing
ضربه ارام و قوسی
lobs
ضربه ارام و قوسی
arc lamp carbon
کربن لامپ قوسی
helium arc welding
جوشکاری قوسی هلیومی
earth arch
طاق قوسی خشتی
chips
پاس بلند قوسی
diagonal arch
طاق قوسی قطری
Lombardy frieze
قوسی تیز زیرسری
chancel-arch
قوسی شبستان کلیسا
box section
مقطع قوسی سکل
alette
پایه طاق قوسی
summit line
کلید طاق قوسی
summit line
تیزه طاق قوسی
chip
پاس بلند قوسی
submerged arc welding
جوش قوسی غوطه ور
dividing planes
سکانهای قوسی هواپیما
camara
[اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
counter-arch
[قوسی مخالف قوس دیگر]
arch shape deep beam
تیر تیغه قوسی شکل
vault on pillars
طاق قوسی روی ستون
cam grinding attachment
تجهیزات سنگ زنی قوسی
argon arc welding
جوش قوسی بوسیله گازارگون
fornicates
بشکل طاق قوسی شکل
carbon arcwelding
جوش قوسی بوسیله کربن
intrados
سطح زیر طاق قوسی
arca
[آرامگاهی با طاق های قوسی]
camera
[اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
tracery vault
طاق قوسی دنده دار
balteus
[نواری در اطراف بالشتک قوسی]
archa
[آرامگاهی با طاق های قوسی]
summit joint
درز کلید طاق قوسی
box girder
تبر جمال قوسی شکل
fornicate
بشکل طاق قوسی شکل
fornicated
بشکل طاق قوسی شکل
fornicating
بشکل طاق قوسی شکل
shieded arc welding
جوش قوسی پوشش دار
uppercuts
ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
uppercut
ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
multiple arc lamp
لامپ قوسی با اتصال چند گانه
atomic hydrogen arc welding
جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
curvecast
پرتاب قوسی شکل قلاب ماهیگیری
gas mixture shielded metal arc welding
جوشکاری قوسی با ماسک محافظ- مخلوط گاز
arch-rib
[قوسی زیر طاق که از شبستان یا دالان کلیسا می گذرد.]
tirm oval
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
pop up
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
pop-up
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
weaves
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weave
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
from
ازروی
loft
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
lofts
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
antagonistically
ازروی رقابت
considerately
ازروی ملاحظه
contumaciously
ازروی سرکشی
ill humouredness
ازروی بد خلقی
glozingly
ازروی مداهنه
headily
ازروی خودسری
by i
ازروی ندانستگی
immorally
از ازروی بد اخلاقی
huffily
ازروی کج خلقی
hurry scurry
ازروی دستپاچگی
heretically
ازروی فسادعقیده
constantly
ازروی ثبات
circumspectly
ازروی احتیاط
hurry skurry
ازروی دستپاچگی
ill humouredly
ازروی بد خویی
ill humouredly
ازروی بدخلقی
ill naturedly
ازروی بد خویی
by the book
ازروی کتاب
illy
ازروی بد خواهی
huffily
ازروی زودرنجی
cold heartedly
ازروی بی عاطفگی
deridingly
ازروی ریشخند
discursively
ازروی استدلال
disgustedly
ازروی بیزاری
fatuously
ازروی بیشعوری
dissolutely
ازروی هرزگی
dishonorable
ازروی بی شرمی
facetiously
ازروی شوخی
experientially
ازروی تجربه
excursively
ازروی بی ترتیبی
evadingly
ازروی تجاهل
equivocally
ازروی ایهام
enterprisingly
ازروی توکل
disingenuously
ازروی تزویر
disobilgingly
ازروی نامهربانی
distastefully
ازروی بی رغبتی
emulously
ازروی هم چشمی
egotistically
ازروی خودبینی
discontentedly
ازروی نارضایتی
inexorably
ازروی سنگدلی
finically
ازروی وسواس
constrainedly
ازروی اجبار
dissolute
ازروی هرزگی
contextually
ازروی قراین
blamelessly
ازروی بی گناهی
basely
ازروی پستی
corruptly
ازروی تباهی
crookedly
ازروی نادرستی
frivolously
ازروی نادانی
fractiously
ازروی کج خلقی
floutingly
ازروی اهانت
floutingly
ازروی استهزاء
flightily
ازروی بوالهوسی
grammatically
ازروی دستور
doubliy
ازروی تزویر
flatulently
ازروی لاف
flatulently
ازروی نفخ
dizzily
ازروی گیجی
in the abstract
ازروی تجرید
powerlessly
ازروی ضعف
pessimistically
ازروی بد بینی
to get off
برخاستن ازروی
open mindldly
ازروی بی تعصبی
inadequately
ازروی بی کفایتی
shabbily
ازروی پستی
obedienlv
ازروی فرمانبرداری
distractedly
ازروی گیجی
courageously
ازروی جرات
mystically
ازروی تصوف
inquisitively
ازروی کنجکاوی
preponderantly
ازروی فضیلت
irritably
ازروی تندمزاجی
irritably
ازروی تندی
submissively
ازروی فروتنی
glaringly
ازروی خودنمائی
joyfully
ازروی خوشحالی
rakishly
ازروی هرزگی
empirically
ازروی شارلاتانی
profligately
ازروی هرزگی
purposelessly
ازروی بی مقصودی
puerilely
ازروی بچگی
childishly
ازروی بچگی
subtly
ازروی زیرکی
querulousy
ازروی کج خلقی
pettishly
ازروی کج خلقی
flippantly
ازروی سبکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com