Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (5 milliseconds)
English
Persian
breeze
پس مانده ذغال
breezed
پس مانده ذغال
breezes
پس مانده ذغال
breezing
پس مانده ذغال
Search result with all words
coke breeze
پس مانده ذغال کک
Other Matches
colliery
تجارت ذغال ذغال فروشی
collieries
تجارت ذغال ذغال فروشی
hards
پس مانده کتان یاشاهدانه پس مانده
idle balance
مانده راکد مانده غیرفعال
rinsing
پس مانده ابکشی پس مانده
retort residue
ته مانده یا پس مانده قرع
residue check
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
cokes
ذغال کک
peat
ذغال کک
coke
ذغال کک
carbon brush
ذغال
carbon
ذغال
collier
ذغال سنگ
collector brush
ذغال کلکتور
carboniferous
ذغال خیز
carbon fixed
ذغال ثابت
carbonize
ذغال ساختن
lignite
ذغال قهوهای
coke per charge
ذغال کک شارژ
collier
ذغال گیری
cokes
ذغال کک ساختن
gas carbon
ذغال قرع
carboniferous
ذغال دار
carbon free
ذغال ازاد
coke
ذغال کک ساختن
dust coal
خاک ذغال
powdered coal
خاک ذغال
mine coal
ذغال معدن
mineral coal
ذغال معدنی
carbon
ذغال خالص
coal
ذغال سنگ
animal black
ذغال حیوانی
pit coal
ذغال سنگ
scuttle
سطل ذغال
scuttled
سطل ذغال
scuttles
سطل ذغال
scuttling
سطل ذغال
charcoal
ذغال چوب
caking coal
ذغال کوره
coal mine
معدن ذغال سنگ
carbonate
بصورت ذغال دراوردن
bituminous coal
ذغال سنگ چاق
coal tar pitch
قیر ذغال سنگ
pouncing
خاکه ذغال ضربت
pounces
خاکه ذغال ضربت
activated charcoal
ذغال فعال شده
collieries
کان ذغال سنگ
bunkers
انبار ذغال سنگ
colliery
کان ذغال سنگ
bunker
انبار ذغال سنگ
coal gas
گاز ذغال سنگ
coal tar
قطران ذغال سنگ
activated carbon
ذغال فعال شده
pounce
خاکه ذغال ضربت
pounced
خاکه ذغال ضربت
peat
ذغال سنگ نارس
coalfield
ناحیه ذغال خیز
gas coal
ذغال سنگ گازی
hard coal
ذغال سنگ سخت
powdered coal firing
سوخت خاک ذغال
lignite
نوعی ذغال سنگ
soft coal
ذغال سنگ چاق
soft coal
ذغال سنگ قیردار
pitch coal
ذغال سنگ قیری
puddle steel
فولاد ذغال گیری
coalfields
ناحیه ذغال خیز
decolorizing carbon
ذغال رنگ زدا
coking plant
کارخانه ذغال سازی
lignite
ذغال سنگ چوب نما
coke watering car
واگن ویژه ذغال شویی
coke fork
چنگال یا انبر مخصوص ذغال کک
coke pusher
دستگاه متراکم کننده ذغال کک
coal tar pitch
قیر قطران ذغال سنگ
coke charging car
واگن بار گیری ذغال کک
coal tar dye
رنگ قطران ذغال سنگ
coal mining
معدن ذغال سنگ
[کان کنی]
slice bar
میله یا سیخ ذغال بهم زنی
pit
[British E]
معدن ذغال سنگ
[کان کنی]
safety lamp
چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
anthracite
ذغال سنگ خشک و خالص انتراسیت
turf
ذغال سنگ نارس باچمن پوشاندن
slate
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slated
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
pedocal
خاک دارای لایههای سخت ومتراکم ذغال
slates
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
You name it , weve got it.
از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال را داریم ( همه چیز )
marsh gas
گاز متان که در معادن ذغال سنگ وباتلاقهایافت میشود
briquette
خاکه ذغال مخلوط با خاک رست بریکت خشت
You name it . Everything under the sun .
از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال ( از شیر مرغ تا جان آدمیزاد )
baltic exchange
اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
wrought
اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
picking
پس مانده
heel
پس مانده
heels
پس مانده
loose end
ته مانده
riffraff
ته مانده
fag end
ته مانده
loose ends
ته مانده
leavings
پس مانده
leavings
ته مانده
fag ends
ته مانده
dreg
پس مانده
fordone
مانده
forworn
مانده
forwearied
مانده
heel tap
ته مانده
knub
پس مانده
offscourings
پس مانده
orts
پس مانده
played out
مانده
recrement
پس مانده
recrementitious
پس مانده
remanence
مانده
remanent
پس مانده
residve
پس مانده
oversize materials rejects
مانده
tailling
پس مانده
draff
پس مانده
dross
پس مانده
outworn
مانده
balances
مانده
residues
ته مانده
remainder
مانده
residues
مانده
residues
پس مانده
scraps
ته مانده
scrapping
ته مانده
scrapped
ته مانده
deposit
پس مانده
wearying
مانده
tailing
پس مانده
weary
مانده
wearies
مانده
scrap
ته مانده
leftover
پس مانده
residual
ته مانده
scum
پس مانده
silt
ته مانده
residue
مانده
balance
مانده
leftovers
پس مانده
refusing
پس مانده
refuses
پس مانده
refused
پس مانده
residue
ته مانده
residual
مانده
wearied
مانده
residue
پس مانده
deposits
پس مانده
refuse
پس مانده
dead weights
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
residual stress
تنش پس مانده
residuum
پس مانده تقطیر
residual schizophrenia
اسکیزوفرنی مانده
ace
ذرهای مانده
aces
ذرهای مانده
dregs
باقی مانده
remains
باقی مانده
remnant
باقی مانده
distortion factor
مانده نسبی
debt balance
مانده بدهکار
credit balance
مانده بستانکار
retarded
عقب مانده
residual magnetism
مغناطیس مانده
balances
مانده برابرکردن
residual bitumen
قیر ته مانده
remanence
مغناطیس مانده
relative harmonic content
مانده نسبی
reflex reserve
پس مانده بازتاب
backwards
عقب مانده
extant
باقی مانده
negative balance
مانده منفی
positive balance
مانده مثبت
poor countries
عقب مانده
ort
پس مانده غذا
balance
مانده برابرکردن
residual current
جریان مانده
left over
باقی مانده
gleanings
ته مانده درو
greaves
پس مانده پیه
residual magnetization
مغناطیس مانده
residual magnetic induction
مغناطیس مانده
excrement
پس مانده فضله
residual error
خطای مانده
job lots
ته مانده انبار
residual discharge
تخلیه مانده
idle balance
مانده بیکار
job lot
ته مانده انبار
ladle skull
ته مانده پاتیل
residual deviation
انحراف مانده
harmonic content
مانده هارمونیک
leftover
پس مانده غذا
lagging
عقب مانده
Two more days to go before (until). . .
دوروز مانده تا ...
autistic
در خود مانده
frustrated
عقیم مانده
virginal
باکره مانده
holdovers
باقی مانده
holdover
باقی مانده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com