English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (9 milliseconds)
English Persian
sleeve پوسته
sleeves پوسته
layer پوسته
layers پوسته
membrane پوسته
membranes پوسته
case پوسته
cases پوسته
flake پوسته
flaked پوسته
flaking پوسته
dish پوسته
dishes پوسته
cortex پوسته
cortices پوسته
cod پوسته
shell پوسته
shelling پوسته
shells پوسته
film پوسته
filmed پوسته
mantle پوسته
mantles پوسته
crust پوسته
crusts پوسته
skin پوسته
skinned پوسته
skinning پوسته
skins پوسته
chaff پوسته
bushing پوسته
earth crust پوسته
incrustation پوسته
incrustment پوسته
membrance پوسته
patagium پوسته
putamen پوسته
scurf پوسته
shuck پوسته
stator پوسته
testa پوسته
wythe پوسته
encrustation پوسته
encrustations پوسته
upper crust پوسته
esquillage پوسته
Other Matches
banjo axle پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
flaking جرقه پوسته پوسته شدن
flake جرقه پوسته پوسته شدن
flaked جرقه پوسته پوسته شدن
pelliculate پوسته پوسته شامه دار
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
desquamate پوسته پوسته شدن
scabrous زبر پوسته پوسته
scab پوسته پوسته شدن
scabs پوسته پوسته شدن
exfoliate پوسته پوسته شدن
shelly پوسته پوسته
leprose پوسته پوسته
cryosphere یخ پوسته
flaky پوسته پوسته
single skinned یک پوسته
sludge پوسته یخ
membran پوسته دار
electron shell پوسته الکترون
energy shell پوسته انرژی
endocarp پوسته هسته
electron sheath پوسته الکترونی
ion sheath پوسته یونی
earth crust پوسته زمین
erratic scab پوسته جوش
earth's crust پوسته زمین
outer shell پوسته والانس
soft shelled نرم پوسته
soft skin پوسته نرم
sublevel زیر پوسته
subsell زیر پوسته
wing skin پوسته بال
scutum پوسته استخوانی
rinded پوسته دار
skin friction مقاومت پوسته
pelliculate دارای پوسته
pellicular پوسته دار
encrustation پوسته بندی
pellicle پوسته نازک
encrustations پوسته بندی
oxide skin پوسته اکسید
valence shell پوسته والانس
soft shell نرم پوسته
cupola shell پوسته کوپل
skinning پوسته ریخته گی
skins پوسته ریخته گی
descaling پوسته زدایی
acetate film پوسته استاتی
pod پوسته محافظ
rawhides پوسته خام
rawhide پوسته خام
bushes پوسته داخلی
corrugated skin پوسته موجدار
cooling shell پوسته سردکننده
skinned پوسته ریخته گی
pods پوسته محافظ
crust پوسته زمین
crankcase پوسته موتور
bush پوسته داخلی
crusty پوسته مانند
snail حلزون با پوسته
slough پوسته خارجی
damp proof membrane پوسته نمبند
curing membrane پوسته نگهبان
crusts پوسته زمین
skin پوسته ریخته گی
soft shelled دارای پوسته تردوشکننده
encrustation پوسته دار سازی
loricate دارای پوسته محافظ
rinds پوسته بیرونی هرچیزی
rind پوسته بیرونی هرچیزی
body fit sleeve پوسته یا غلاف مناسب
tegmen پوسته داخلی تخم
adapter sleeve پوسته تطبیق دهنده
rear axle casing پوسته محور عقب
slug حلزون بدون پوسته
encrustations پوسته دار سازی
film evaporator تبخیر کننده پوسته
drum barrel پوسته یا روکش استوانهای
crust of the earth پوسته یا قشر زمین
encrust بشکل پوسته در اوردن
encrust با پوسته یاقشری پوشاندن
ectoclast پوسته خارجی سلول
drop worm housing پوسته حلزونی سقوطی
front axle housing پوسته اکسل جلو
furnace shell قشر یا پوسته کوره
gear case پوسته جعبه دنده
graben فرورفتگی در پوسته زمین
half shell mold قالب نیم پوسته
gas case hardening سخت گردانی پوسته گازی
lorica پوسته سخت حافظ جانوران
soft shell دارای پوسته ترد وشکننده
interchangeable bearing shells پوسته قابل تعویض یاطاقان
insulated bearing housing پوسته یاطاقان عایق شده
helicoid بشکل پوسته حلزون مارپیچ
crankcase محفظه کارتر پوسته میل لنگ
to crust [snow] تشکیل دادن به پوسته سخت [برف]
proctodaeum قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
spaced armor دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
epicarp پوسته خارجی قسمت نرم میوه
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
syenite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
andesite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
clinker تفاله شیشه درکوره قالگری پوسته اهن
crusts پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
crust پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
endodermis داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
diabase نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
geotectonic مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
buzzes نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzed نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzz نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
integral tank تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
buzzing نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
plutonism فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
geochemistry علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
catastrophism اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
plutonic theory فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
neptunist کسیکه عقیده داردکه خارههای پی در پی پوسته زمین بوسیله اب درست شده اند
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
cam ring رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند
lobster thermidor مخلوطی از گوشت خرچنگ وزده تخم مرغ وقارچ وخامه که در پوسته خرچنگ سرخ میکنند
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
monocoque ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
cloud chamber effect اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com