Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
pigskin	پوست گراز
Other Matches
pigsticking	شکار گراز وحشی با نیزه گراز کشی
tusker	گراز دارای دندان گراز
pork	گراز
pigsticker	گراز کش
hog	گراز
pigs	گراز
hogged	گراز
pig	گراز
hogs	گراز
warthogs	گراز زگیلدار
hogfish	گراز دریایی
porpoise	گراز دریایی
dolphins	گراز دریایی
porpoises	گراز دریایی
morse	گراز ماهی
dolphin	گراز دریایی
peccary	گراز امریکایی
sea ox	گراز ماهی
warthog	گراز زگیلدار
endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
swines	گراز ادم پرخور یا حریص
snaggletoothed	دارای دندان گراز یا بد شکل
swine	گراز ادم پرخور یا حریص
bucktooth	دندان گراز یا پیش امده
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
sea horse	موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
peel	پوست انداختن پوست
peels	پوست انداختن پوست
tusk	دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
tusks	دندان عاج فیل دندان گراز حیوانات
gam	دندان گراز یا دندان کج دهان
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
goatskins	پوست بز
neurilemma or lema	پوست پی
husks	پوست
peels	پوست
swanskin	پوست قو
strippers	پوست کن
hide	پوست
dermis	پوست
hides	پوست
parer	پوست کن
stripper	پوست کن
cuticle	پوست
skinner	پوست کن
skinless	بی پوست
rinds	پوست
rind	پوست
integument	پوست
crustal	پوست
husk	پوست
peltry	پوست
cortex	پوست
cortices	پوست
peel	پوست
dermatalgia	پوست
tegmen	پوست
skinning	پوست
skins	پوست
bark	پوست
barked	پوست
scalp	پوست سر
barking	پوست
hull	پوست
shale	پوست
goat	پوست بز
hulls	پوست
goats	پوست بز
skin	پوست
skinned	پوست
peeling	پوست
encrustations	پوست
encrustation	پوست
glume	پوست
tunc	پوست
shelling	پوست
tegmentum	پوست
shell	پوست
barks	پوست
flayer	پوست کن
shells	پوست
goatskin	پوست بز
dermatozoa	انگلهای پوست
ecdysis	پوست اندازی
entoderm	درون پوست
dermotropic	پوست گرای
dermoid	شبیه پوست
desquamate	پوست ریختن
dermoid	پوست مانند
ecdysis	پوست ریختن
dry bones	پوست واستخوان
dermoidal	شبیه پوست
ectorderm	برون پوست
egg shell	پوست تخم
desquamate	پوست انداختن
dermoidal	پوست مانند
drumhead	پوست طبل
dermotropic	متمایل به پوست
drum head	پوست طبل
endoderm	درون پوست
dermatosis	اماس پوست
dermatopathy	ناخوشی پوست
barky	پوست دار
apple peel	پوست سیب
alphosis	بیرنگی پوست
albinism	سفیدی پوست
aboveboard	پوست کنده
picked	پوست کنده
taxidermy	پوست ارایی
chafing	پوست رفتگی
skinned	پوست پوستی
chafes	پوست رفتگی
chafe	پوست رفتگی
skins	پوست پوستی
skinning	پوست پوستی
skin	پوست پوستی
beavers	پوست سگ ابی
beaver	پوست سگ ابی
corticate	پوست دار
corticated	پوست دار
bast	پوست درخت
dermatology	پوست شناسی
impassiveness	پوست کلفتی
parchmenty	پوست مانند
dermatoid	پوست مانند
dermatography	شرح پوست
dermatographia	پوست نگاری
derm	زیر پوست
decorticate	پوست کندن از
debark	پوست کندن از
cutis	پوست زیرین
cuticular	پوست مانند
cuticular	وابسته به پوست
calfskin	پوست گوساله
calf skin	پوست گوساله
broadtail	پوست بره
blach hulled	سیاه پوست
crusted	پوست دار
skin and bone	پوست واستخوان
Afrikaners	سفید پوست
encrustation	پوست زخم
encrustations	پوست زخم
peeler	پوست کننده
Afrikaner	سفید پوست
whity	سفید پوست
skin effect	اثر پوست
skinner	پوست فروش
skiver	پوست تراش
slipe	پوست کندن از
taxidermist	پوست ارا
tegmentum	پوست طبیعی
thick skinned	پوست کلفت
thin skinned	پوست نازک
transcutaneal	عبورکننده از پوست
whitey	سفید پوست
sheep skin	پوست گوسفند
chap	ترک [در پوست]
chap	شکاف [در پوست]
chap	خشگی پوست
to strip something off	کندن [پوست]
onion skin	پوست پیاز
shuck	پوست نخودوغیره
erythema	التهاب پوست
hard shell	سخت پوست
hardshell	سخت پوست
hulled	پوست کنده
husked	پوست کنده
hypodermis	پوست زیرین
in plain english	پوست کنده
kid skin	پوست بزغاله
kipskin	دسته پوست
malacodermous	نرم پوست
malicorium	پوست انار
glumaceous	پوست دار
flense	پوست کندن
ethiope	سیاه پوست
ethiopian	سیاه پوست
excoriate	پوست کندن از
excoriation	پوست رفتگی
excorticate	پوست کندن
unhusk	پوست کندن
exuviate	پوست انداختن
fellmonger	پوست فروش
fellmonger	دلال پوست
flench	پوست کندن
melanic	سیاه پوست
melanotic	سیاه پوست
mesoderm	میان پوست
percutaneous	از راه پوست
periderm	پوست برونی
periderm	پوست اطراف
phyma	برامدگی پوست
pityriasis	شوره پوست

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com