English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (3 milliseconds)
English Persian
to win the d. پیروز شدن درروز جنگ
Other Matches
In broad daylight. درروز روشن
day beacon برج ناوبری مورد استفاده درروز
triumphantly پیروز
victor پیروز
victors پیروز
conqueror پیروز
palmary پیروز
vanquisher پیروز
triumphant پیروز
winsome پیروز
conquerors پیروز
victorious پیروز
successful پیروز
win a victory پیروز شدن
outfight پیروز شدن
gain a victory پیروز شدن
won : برد پیروز شد
wins پیروز شدن
win پیروز شدن
I won! من پیروز شدم!
wins پیروز شدن در جنگ
win پیروز شدن در جنگ
I won! من بردم! [پیروز شدم]
to scramble a victory بزحمت برنده [پیروز] شدن
vanquishable پیروز شدنی غلبه کردنی
overcomes پیروز شدن بر مغلوب ساختن
overcoming پیروز شدن بر مغلوب ساختن
vanquishing پیروز شدن بر شکست دادن
vanquishes پیروز شدن بر شکست دادن
vanquished پیروز شدن بر شکست دادن
vanquish پیروز شدن بر شکست دادن
overcome پیروز شدن بر مغلوب ساختن
stealer اسبی که بطور غیرمنتظره پیروز شده
to triumph over the enemy برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com