English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
English Persian
birl پیشروی باچرخیدن
Other Matches
advance پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advancing پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advances پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advances پیشروی پیشروی کردن
advance پیشروی پیشروی کردن
advancing پیشروی پیشروی کردن
antecedence پیشروی
head way پیشروی
precession پیشروی
victories پیشروی
onrush پیشروی
proceedings پیشروی ها
progressions پیشروی
victory پیشروی
advancing پیشروی
marches پیشروی
marched پیشروی
progression پیشروی
marching پیشروی
improvement پیشروی
advances پیشروی ها
advance پیشروی
march پیشروی
progress پیشروی
progression پیشروی
advance پیشروی
grind out پیشروی مختصر
gain ground پیشروی کردن
speed of advance سرعت پیشروی
law of progression قانون پیشروی
marine transgression پیشروی دریا
saltation پیشروی بتدریج
self advancement پیشروی نفس
set forward فشار پیشروی
advance force نیروی پیشروی
progressing پیشرفت پیشروی
progresses پیشرفت پیشروی
axis of advance محور پیشروی
progressed پیشرفت پیشروی
progress پیشرفت پیشروی
advancing پیشرفت پیشروی
advances : پیشروی پیشرفت
advances پیشرفت پیشروی
advance پیشرفت پیشروی
lunging پیشروی ناگهانی خیز
ground grainer مهاجمی که پیشروی میکند
lunges پیشروی ناگهانی خیز
heads up وضعیت مسیر پیشروی
sitzkrieg جنگ بدون پیشروی
lunged پیشروی ناگهانی خیز
lunge پیشروی ناگهانی خیز
get by مخفیانه پیشروی کردن
marching order [travel order] دستور پیشروی [ارتش]
advance march پیشروی حرکت به جلو
advancing units یکانهای پیشروی کننده
heads up سمت مسیر پیشروی
steerage way پیشروی در سمت حرکت یکان
to issue marching order دستور پیشروی دادن [ارتش]
lockstep پیشروی افراد پشت سریکدیگر
covered approach پیشروی پوشیده معابر مخفی
sternway پیشروی ناواز سمت پاشنه
advance to contact پیشروی برای اخذ تماس
lap course جهت پیشروی نوار مین روبی
blocks پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
blocked پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
progressive attack پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
advance variation واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
marched نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
accompanying fire اتشی که پیاده نظام در زیران پیشروی میکند
first down اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
marches نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
chains زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
marching نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
chain زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
heads up display وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
march نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
tack سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
realistic deterrence میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
advance by echelon پیشروی رده به رده
advance by bounds پیشروی خیز به خیز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com