Dictiornary-Farsi | پیمایش پذیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
fathomable	پیمایش پذیر
gaugeable	پیمایش پذیر


Other Matches

free form	نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
mixable	امیزش پذیر امتزاج پذیر
ascendible	تفوق پذیر فراز پذیر
repairable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educatable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
reparable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
ascendable	تفوق پذیر فراز پذیر
educable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
scanned	پیمایش
scale factor	پیمایش
scaling	پیمایش
scan	پیمایش
scans	پیمایش
scan line	خط پیمایش
traversal	پیمایش
surveys	پیمایش
survey	پیمایش
mensuration	پیمایش
surveyed	پیمایش
mensurability	پیمایش پذیری
closed traverse	پیمایش بسته
optical scanning	پیمایش نوری
traverse leg	ساق پیمایش
traverse station	ایستگاه پیمایش
immeusurableness	پیمایش ناپذیری
immeasurability	پیمایش ناپذیری
traverse leg	شاخه پیمایش
directional traverse	پیمایش سمتی
traversing	پیمایش کردن
traversed	پیمایش کردن
traverses	پیمایش کردن
scan path	مسیر پیمایش
scan area	ناحیه پیمایش
closing	بستن پیمایش
spanless	پیمایش ناپذیر
traverse	پیمایش کردن
fathomable	قابل پیمایش
open travers	پیمایش باز
traverse	حرکت سمتی پیمایش
surveyor's level	تراز مساحی یا پیمایش
immeasurable	پیمایش ناپذیر بیکران
traversing	حرکت سمتی پیمایش
traverseal	عمل طی کردن پیمایش
traverses	حرکت سمتی پیمایش
traversed	حرکت سمتی پیمایش
geodetically	موافق قاعده پیمایش
traingulation	پیمایش بوسیله مثلثات
padding	پیمایش لایه گذاری
cursive scanning	پیمایش با یک ترمینال ویدئویی
closing azimuth error	اشتباه گرای بستن پیمایش
heliometer	الت پیمایش قطر خورشید
immeasurably	بطور غیر قابل پیمایش
backtracking	عمل پیمایش معکوس یک لیست
tachymeter	دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
mensurable	قابل پیمایش واندازه گیری پیمودنی
chain survey	پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
coherence	فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
thunderscan	یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
adaptable organism	موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
heliometry	پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
traingulation	تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
hypsometry	پیمایش ارتفاعهای روی زمین نسبت به تراز دریا
refresh display cycle	زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
adjustable wheel	چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
opisometer	الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
background noise	در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
raster scan	ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
pi acceptor	پی پذیر
pliable	خم پذیر
solvable	حل پذیر
soluble	حل پذیر
cleavable	رخ پذیر
programmable read only memory	حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
flxible	خمش پذیر
remediable	گزیر پذیر
severable	تفکیک پذیر
fissile	شکاف پذیر
refutable	تکذیب پذیر
enumerable	شمارش پذیر
shapeable	شکل پذیر
regulable	تنظیم پذیر
spoilable	فساد پذیر
sufferable	تحمل پذیر
remediable	درمان پذیر
remediable	چاره پذیر
fixable	ثبات پذیر
flexible cable	کابل خم پذیر
fissionable	شکافت پذیر
figurable	شکل پذیر
revocable	ابطال پذیر
rotatable	چرخش پذیر
extendible	کشش پذیر
expiable	کفاره پذیر
expansible	گسترش پذیر
executable	اجرا پذیر
exepandable	بسط پذیر
expandable	بسط پذیر
evitable	اجتناب پذیر
evadable	طفره پذیر
executable	انجام پذیر
fatiguable	خستگی پذیر
fatigable	خستگی پذیر
resolvable	تفکیک پذیر
fatig	خستگی پذیر
extensible	توسعه پذیر
sequacious	نصیحت پذیر
semi solvable	نیم حل پذیر
improvably	اصلاح پذیر
limitable	محدودیت پذیر
liquefiable	گداز پذیر
magnetizable	مغناطیس پذیر
maintainable	نگهداشت پذیر
miscible	امیزش پذیر
miscible	امتزاج پذیر
healable	درمان پذیر
improvable	بهبود پذیر
glass jaw	بوکسوراسیب پذیر
irresoluble	تجیزیه نا پذیر
irremeable	برگشت نا پذیر
inoculable	تلقیح پذیر
impressible	تاثیر پذیر
incompressible	تراکم نا پذیر
incondensable	ناچگال پذیر
increasable	افزایش پذیر
indemonstrable	اثبات نا پذیر
indocile	تعلیم نا پذیر
inexpugnable	شکست نا پذیر
inextensible	تمدید نا پذیر
infusible	گداز نا پذیر
mutable	تغییر پذیر
open cheque	چک انتقال پذیر
generable	زایش پذیر
precipitable	تعلیق پذیر
proprotionable	تناسب پذیر
protean	شکل پذیر
proton acceptor	پرتون پذیر
protractile	امتداد پذیر
fusible	گداز پذیر
reclaimable	ادعا پذیر
reducible	تقلیل پذیر
inflamable	اشتعال پذیر
plunderable	چپاول پذیر
placative	تسکین پذیر
pacifiable	تسکین پذیر
partible	بخش پذیر
passible	فساد پذیر
penetrable	رخنه پذیر
perfectible	کمال پذیر
perturbable	اشوب پذیر
pervious	نفوذ پذیر
pilable	انحنا پذیر
placable	دلجویی پذیر
reflexible	انعکاس پذیر
spottable	لکه پذیر
feasible <adj.>	انجام پذیر
doable <adj.>	اجرا پذیر
executable <adj.>	اجرا پذیر
feasible <adj.>	اجرا پذیر
practicable <adj.>	اجرا پذیر
workable <adj.>	اجرا پذیر
possible [doable, feasible] <adj.>	اجرا پذیر
makeable <adj.>	اجرا پذیر
contrivable <adj.>	اجرا پذیر
makable [spv. makeable] <adj.>	اجرا پذیر
manageable <adj.>	اجرا پذیر
makable <adj.>	امکان پذیر
achievable <adj.>	اجرا پذیر
workable <adj.>	انجام پذیر
makable [spv. makeable] <adj.>	انجام پذیر
makeable <adj.>	انجام پذیر
manageable <adj.>	انجام پذیر
possible [doable, feasible] <adj.>	انجام پذیر
practicable <adj.>	انجام پذیر
executable <adj.>	امکان پذیر
workable <adj.>	امکان پذیر
executable <adj.>	صورت پذیر
workable <adj.>	صورت پذیر
executable <adj.>	انجام پذیر
makable <adj.>	صورت پذیر
annullable <adj.>	فسخ پذیر
callable <adj.>	فسخ پذیر
cancelable [American] <adj.>	فسخ پذیر
cancellable [British] <adj.>	فسخ پذیر
rescindable <adj.>	فسخ پذیر
voidable <adj.>	فسخ پذیر
annullable <adj.>	بطلان پذیر
callable <adj.>	بطلان پذیر
cancelable [American] <adj.>	بطلان پذیر
cancellable [British] <adj.>	بطلان پذیر
rescindable <adj.>	بطلان پذیر
dividable [American E] <adj.>	بخش پذیر
divisible <adj.>	بخش پذیر
makable <adj.>	انجام پذیر
makable <adj.>	اجرا پذیر
absolute <adj.>	چاره نا پذیر
inalienable <adj.>	چاره نا پذیر
indispensable <adj.>	چاره نا پذیر
inevitable <adj.>	چاره نا پذیر
unalienable <adj.>	چاره نا پذیر
unalterable <adj.>	چاره نا پذیر