English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (9 milliseconds)
English Persian
adhesion agent چاشنی چسب افزا
Other Matches
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
secernent تراوش افزا اروی تراوش افزا
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
depressives غم افزا
oppressive غم افزا
gloomy غم افزا
gloomiest غم افزا
gloomier غم افزا
bleakly غم افزا
bleakest غم افزا
depressive غم افزا
bleaker غم افزا
bleak غم افزا
capital augmenting سرمایه افزا
tantalizing عطش افزا
spark intensifier جرقه افزا
tantalizingly عطش افزا
acoustical trumpet صدا افزا
adhesion agent مایه چسب افزا
nightmare خواب ناراحت کننده و غم افزا
nightmares خواب ناراحت کننده و غم افزا
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
seasoning چاشنی
devices چاشنی
device چاشنی
fuze چاشنی
percussion cap چاشنی
igniter چاشنی
percussion caps چاشنی
ignitor چاشنی
capped چاشنی
amorce چاشنی
destructor چاشنی
detonating charge چاشنی
detonators چاشنی
dressing چاشنی
dressings چاشنی
cap چاشنی
detonator چاشنی
safety fuze چاشنی
primers چاشنی
flavoring چاشنی
flavorings چاشنی
lure چاشنی
lured چاشنی
lures چاشنی
luring چاشنی
primer چاشنی
flavouring چاشنی
flavourings چاشنی
salmagundi چاشنی
stuffing چاشنی
sauce چاشنی
sauces چاشنی
capsules چاشنی
capsule چاشنی
garniture تزیین چاشنی
adapter booster چاشنی خوران
igniting powder خرج چاشنی
ignition cap کلاهک چاشنی
seasoner چاشنی زننده
primer pouch محفظه چاشنی
primer seat مقر چاشنی
defuse چاشنی کشیدن
defused چاشنی کشیدن
defuses چاشنی کشیدن
detonation cap کلاهک چاشنی
detonating cord مدار چاشنی
destructor چاشنی انفجاری
tutti frutti چاشنی میوهدار
cannon primer چاشنی توپ
blasting cap کلاهک چاشنی
detonation cord فتیله چاشنی
electric primer چاشنی الکتریکی
defusing چاشنی کشیدن
flash fuze چاشنی الکتریکی
igniter train مجموعه چاشنی
sauces چاشنی زدن به
spices چاشنی غذا
spiced چاشنی غذا
spice چاشنی غذا
ketchup چاشنی غذا
relishes چاشنی ذوق
relishing چاشنی ذوق
garnishes چاشنی زدن
garnished چاشنی زدن
garnish چاشنی زدن
spicing چاشنی غذا
relished چاشنی ذوق
prime چاشنی گذاشتن
percussion caps چاشنی ضربتی
percussion cap چاشنی ضربتی
primed چاشنی گذاشتن
primes چاشنی گذاشتن
sauce چاشنی زدن به
relish چاشنی ذوق
condiments چاشنی ادویه زدن
seasoned دوران چاشنی زدن
seasons دوران چاشنی زدن
uncharged چاشنی گذاری نشده
primer pouch کیف یافانوسقه چاشنی
flavored چاشنی زدن به معطرکردن
flavour چاشنی زدن به معطرکردن
primer leak خروج گازاز ته چاشنی
primer leak نشد کردن چاشنی
condiment چاشنی ادویه زدن
igniting primer چاشنی مشتعل کننده
precussion detonator چاشنی ضربتی یا دنگی
primming چاشنی گذاری کردن
flavors چاشنی زدن به معطرکردن
safing چاشنی برداری کردن
initiator چاشنی مشتعل کننده
melinite مخصوص تهیه چاشنی
flavours چاشنی زدن به معطرکردن
season دوران چاشنی زدن
cannon primer چاشنی خرج توپ
sauce boat فرف چاشنی خوری
activate چاشنی مین را کشیدن
French dressing چاشنی سالاد فرانسوی
sauce-boats فرف چاشنی خوری
au naturel ساده و بدون چاشنی
sauce-boat فرف چاشنی خوری
chutney یکنوع چاشنی غذا
garnish چاشنی زدن به ارایش
primer setback عقب نشستن چاشنی
garnishes چاشنی زدن به ارایش
garnished چاشنی زدن به ارایش
flavor چاشنی زدن به معطرکردن
salad dressings چاشنی وادویه مخصوص سالاد
salad dressing چاشنی وادویه مخصوص سالاد
squibs چاشنی خرج راکتهای دریایی
squib چاشنی خرج راکتهای دریایی
gamey چاشنی زده افتضاح اور
flavored چاشنی مزه دار کردن
coupling base اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
electric squib نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
firing mechanism چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
flavor چاشنی مزه دار کردن
gamy چاشنی زده افتضاح اور
hung striker ضارب چاشنی معیوب نارنجک
hung striker چاشنی عمل نکرده نارنجک
initiator چاشنی اولیه خرج ابتدایی
flavors چاشنی مزه دار کردن
flavour چاشنی مزه دار کردن
flavours چاشنی مزه دار کردن
to dress [salad] چاشنی زدن [آرایش دادن ] [سالاد]
mayonnaise نوعی چاشنی غذا وسالاد مایونز
squib یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
squibs یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
cock چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cocking چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cocks چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
arm مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
activating به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activates به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
soy سبوس یا چاشنی چینی یاژاپونی مرکب از لوبیای جوشانده وشیر وغیره
activated به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
delayed contact چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
dormant عامل تاخیری مین دریایی چاشنی تاخیری
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
percussion ضربتی چاشنی ضربتی
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com