English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
tea has an adour p to itself چای بوی ویژهای دارد
Other Matches
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
to strike an a بصورت ویژهای درامدن
that point was of p interest ان نکته جالبیست ویژهای داشت
texture دارای بافت ویژهای نمودن
textures دارای بافت ویژهای نمودن
an idiomatic experssion عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
to smile a person into a mood کسیرا با لبخند بحالت ویژهای در ژوردن
he went out in the poll امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
breeding ground جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
breeding grounds جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
gentleman at large کسیکه وابسته بدرباراست و کار ویژهای ندارد
detail بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detailing بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
design points ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
introductory word کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
playback rate scale factor و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2-
embassies سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
embassy سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
radius dimpling ایجاد گودی در سطح ورقههای فلز توسط ابزارمخروطی شکل ویژهای
approved data سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
action oriented management report گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
demarche بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
locate جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
he has a rage for money دارد
he has worms دارد
chains دارد.
there is a time for everything دارد
hast او دارد
are there any remarks? دارد
has دارد
he is ill with fever تب دارد
chain دارد.
heavy fighting is in progress دارد
Windows GDI بیتی دارد
what matter? چه اهمیت دارد
There is a knack in it . یک فنی دارد
he tops .0 metres یک مترونیم قد دارد
god is خداوجود دارد
he has a spite against me بامن لج دارد
walls have ears گوش دارد
it has sides سه پهلو دارد
I owe him a dept of gratitude. حق بگردنم دارد
it is sufficiently stamped کسرتمبر دارد
it is usual with him عادت دارد
he speaks to the purpose قصدی دارد
he is fifty تمام دارد
he is 0 years old او ده سال دارد
he has an axe to grind غرض دارد
he has an a. to grind مقصود دارد
what hurt is there in that چه زیانی دارد
But one leg to the fowl. <proverb> مرغ یک پا دارد .
Buttonhole کتی که در دو طرف دکمه دارد
he has a maggot in his head وسواس دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
figure on <idiom> بستگی دارد به
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , بزرگ دارد
what the odds چه اهمیت دارد
virus وجود دارد
the reason is two fold دودلیل دارد
the reason is manifold چنددلیل دارد
the probability is احتمال دارد
multungulate که بیش از دو سم دارد
there is a rumour that شهرت دارد که
He has a day off. او مرخصی دارد.
viruses وجود دارد
not a patch on چه دخلی دارد
it depends [on] بستگی دارد [به]
our library is well stocked خوبی دارد
likelihood احتمال کلی دارد
basses کسی که صدای بم دارد
length خط با طول جر حرف دارد
She has a delightfully mellow voice . صدای گرمی دارد
Does it matter if I dont come ? اشکالی دارد اگرنیایم ؟
bass کسی که صدای بم دارد
She has a lovely ( nice ) voice. صدای قشنگه دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . فشار خون دارد
he must needs go بیخوداصرار دارد برفتن
he is in a hurry to go عجله دارد برفتن
he is in the know اطلاع ویژه دارد
She has a soft voice صدای نرمی دارد
the export of ... is granted the premium. صدور ... جایزه دارد.
She has engaging manners . رفتار گیرایی دارد
lengths خط با طول جر حرف دارد
biased آنچه اریب دارد
he is rightly named اسم بامسمائی دارد
he keeps my a حساب مراونگه می دارد
delectus برای ترجمه دارد
He writes well . he wields a formidable pen . قلم خوبی دارد
backs که یک باتری پشتیبان دارد
significance معنای مخصوص دارد
in all like احتمال کلی دارد
rubrician کتاب نماز دارد
it is worth 0 rials ده ریال ارزش دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
it is of frequent خیلی مورد دارد
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
My hair is falling. موهایم دارد می ریزد
He takes my advice. He listens to me. از من حرف شنوایی دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand . خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
There is always a right way of doing everything. هرکاری راهی دارد
it is particularly difficult یک دشواری ویژه دارد
and there an end. و پایان وجود دارد.
He is distantly related to us . نسبت دوری با ما دارد
he has Roman nose او بینی عقابی دارد
Somebody is beating at (upon)the door. یک کسی دارد در می زند
it askes for attention توجه لازم دارد
With his foul temper. با اخلاق سگه که دارد
it stand well with him بامن نظرمساعدی دارد
it is very important بسیار اهمیت دارد
batteries که یک باتری پشتیبان دارد
She has a subtle charm. جذابیت ظریفی دارد
battery که یک باتری پشتیبان دارد
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
She has a lovely (nice) voice. صدای قشنگه دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. شهوت کلام دارد
it speaks well for him بامن نظرمساعد دارد
it needs to be done carefully اینکارتوجه لازم دارد
There is only one condition attached to it . فقط یک شرط دارد
it is wringing خیلی تراست یا اب دارد
He has influential contacts everywhere. همه جا دست دارد
the party is led by him او بر ان حزب ریاست دارد
the work is in full swing کاربخوبی جریان دارد
there removred revolution شورشی که شهرت دارد
what is that to you به شما جه دخلی دارد
what is wrong with that? مگراین چه عیبی دارد
bigamist زنی که دوشوهر دارد
the switch is on برق جریان دارد
bigamists زنی که دوشوهر دارد
well and good باشد چه ضرر دارد
he bears out his name اسم بامسمایی دارد
what does it meant یعنی چه چه معنی دارد
he has a loose tongue دهان لقی دارد
How long is the ticket valid? بلیت تا کی اعتبار دارد؟
The kettel is boiling. قوری دارد می جوشد
to bring grist to the mill نان دراب دارد
he has much merit خیلی قابلیت دارد
he insists on going اصرار دارد برفتن
double decker هرچیزیکه دو لایه دارد
the cat has nine lives سگ هفت جان دارد
back که یک باتری پشتیبان دارد
that word is obsolescent ان واژه کم کم دارد مهجور
he is f. of money پول فراوان دارد
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
tea is preferable to water چایی بر اب ترجیح دارد
(not to be) sneezed at <idiom> ارزش داشتن را دارد
he has much merit بسیار شایستگی دارد
She has got regular teeth . دندانهای منظمی دارد
There are two sides to every question . <proverb> هر مساله ای دو جنبه دارد.
There are ticks in every trade . <proverb> هر کار لمى دارد .
Every flow must have its ebb. <proverb> هر فرازى نشیبى دارد.
to the best of ones ability تا جایی که کسی توان آن را دارد
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
puntist راننده کرجی نام دارد
It lookes like rain. هوا خیال باریدن دارد
He has a good permanent job. شغل ثابت خوبی دارد
timber toe کسی که پای چوبین دارد
He has a glib(persuasive)tongue. زبان چرب ونرمی دارد
Blood circulates in the body. خون در بدن جریان دارد
The child is going to go to bed. بچه دارد می رود بخواب
water exists in three phases اب درسه نمود وجود دارد
mistress of cooking زنی که در اشپزی دست دارد
quarter binding جلدی که تنهاته ان چرم دارد
multifunction آنچه تابعهای متعددی دارد
post town شهری که پستخانه مستقل دارد
Our food supply is getting low. ذخیره غذایمان دارد ته می کشد
He is bound to come. احتمال زیادی دارد که بیاید
NVRAM ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
pavonazzo مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
sexagenarian کسی که از 06 تا96 سال دارد
landaulet n گردونه کوچکی که پوششی دارد
ox frame قابی که گوشههای چلیپایی دارد
letter head کاغذیکه نشان چاپی دارد
the cow parts the hoofs گاو سمهای شکافته دارد
ex-directory شخصی که چنین شمارهای را دارد
liveryman کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
chaplains کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
chaplain کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
the battle still rages جنگ هنوز شدت دارد
the odds are that he will doit احتمال دارد که انکار را بکند
administrator تنظیم و نگهداری شبکه دارد
lunchroom رستورانی که غذاهای مختصرواماده دارد
photorealistic که کیفیت و روشنایی عکس را دارد
One could be taken up on ones offer. تعارف آمد نیامد دارد
It all depends on how things develop. بستگی دارد چه پیش بیاید
My hair is growing. موهایم دارد بلند می شود
It is going from bad to worse . وضع دارد بد ترهم می شود
requests چیزی که کسی تقاضایش را دارد
kleptamaniac کسی که جنون دزدی دارد
requesting چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requested چیزی که کسی تقاضایش را دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com